مینی رمان
#مینی_رمان
#روح_گمشده
#BTS
#part:۷
وندی:دو روز دیگه گذشت...دو روح عجیب غریب... و ۲ نامه دریافتی از فرد ناآشنا...و اطلاعاتی دیگه
هم از نامه های اوت فرد و هم از کتاب هایی که خوندم چند تا مطلب جدید پیدا کردم...
چیزی که جد بزرگ داشت که روح ها براش میجنگیدند تا بدستش بیارن دقیقا مثل من وقتی ۸ سالش بود شب ۱۸ مارس توی قبرستون ۸ روح اصلی که در واقع سازنده ی دنیای ارواح هستن نازل شدن...
اطلاعات زیادی در اینباره نوشته نشده بود...اما گفته شد جد بزرگ بخاطر اون چیزی که در اون شب بدست آورده بود روح ها بهش حمله میکردن... و در آخر اوباسوته تونست اون رو مال خودش کنه.....
و همچنین گفته شد از زمان معینی تا ۱۰ روز بعد اون...جد بزرگ کشته شد...
اینا تمام اطلاعاتیه که بدست آوردم
اگه اشتباه نکنم...اتفاقاتی که برا جد بزرگ اوفتاد...داره دقیقا برا من میوفته...هنوز خیلی چیزا گم شده و هنوز چیزهای زیادی پنهان شده...
باید بفهمم اون شب چیشده...اگه نفهمم قطعا مثل جد بزرگ میمیرم و روحم توسط اوباسوته غارت میشه...
از ۱۰ روز فقط ۳ روز مونده...طبق اطلاعاتی که بدست آوردم جد بزرگ هرروز با ی روح عجیب میجنگید ولی برنده نیشد و درآخر روز ۱۰ام به دست اوباسوته کشته شد
دقیقا اتفاقی که برام من میوفته و خواهد اوفتاد..هرروز با ی روح عجیب میجنگم و طبق گفته ی اون نامه روز ۱۰ اتفاقاتی میوفته که انتظارش رو نداشتم
پس حتما روز ۱۰ام من با اوباسوته رو به رو میشم...اونم بخاطر اینه که من چیزی دارم که کسی نداره...و اوباسوته اونو میخواد...دقیقا مثل جد بزرگ
سرنوشت جد بزرگ داره برا من تکرار میشه....نباید بزارم جنگ های جد بزرگ به باد بره باید از اون یاد بگیرم...باید از سرنوشت زندگیش یاد بگیرم و بتونم چند قدم از اوباسوته جلوتر باشم...
نباید بزارم بکشتم...خودم باید به اون پایان بدم...
ولی ای کاش فقط بدون توی اون شب چه اتفاقی اوفتاده؟کاش بدونم من چی دارم که بقیه ندارن...؟
کاش بدونم اوباسوته چرا میخوادش؟مگه چیکارش میکنه؟و از همه مهمتر چرا بعد از هزارها سال من رو انتخاب کردن؟
شوگا:میتونم بیام داخل؟
وندی:اره اره بیا...
شوگا:چخبر؟
وندی:وای شوگا بیا ببین بعد اونهمه تحقیق به چی رسیدم؟
شوگا:به چی رسیدی!؟
وندی:شوگا...فقط ۳ روز...فقط ۳ روز مونده به بزرگترین اتفاقی که میتونه براما بیوفته
شوگا:بگو!میشنوم؟
#روح_گمشده
#BTS
#part:۷
وندی:دو روز دیگه گذشت...دو روح عجیب غریب... و ۲ نامه دریافتی از فرد ناآشنا...و اطلاعاتی دیگه
هم از نامه های اوت فرد و هم از کتاب هایی که خوندم چند تا مطلب جدید پیدا کردم...
چیزی که جد بزرگ داشت که روح ها براش میجنگیدند تا بدستش بیارن دقیقا مثل من وقتی ۸ سالش بود شب ۱۸ مارس توی قبرستون ۸ روح اصلی که در واقع سازنده ی دنیای ارواح هستن نازل شدن...
اطلاعات زیادی در اینباره نوشته نشده بود...اما گفته شد جد بزرگ بخاطر اون چیزی که در اون شب بدست آورده بود روح ها بهش حمله میکردن... و در آخر اوباسوته تونست اون رو مال خودش کنه.....
و همچنین گفته شد از زمان معینی تا ۱۰ روز بعد اون...جد بزرگ کشته شد...
اینا تمام اطلاعاتیه که بدست آوردم
اگه اشتباه نکنم...اتفاقاتی که برا جد بزرگ اوفتاد...داره دقیقا برا من میوفته...هنوز خیلی چیزا گم شده و هنوز چیزهای زیادی پنهان شده...
باید بفهمم اون شب چیشده...اگه نفهمم قطعا مثل جد بزرگ میمیرم و روحم توسط اوباسوته غارت میشه...
از ۱۰ روز فقط ۳ روز مونده...طبق اطلاعاتی که بدست آوردم جد بزرگ هرروز با ی روح عجیب میجنگید ولی برنده نیشد و درآخر روز ۱۰ام به دست اوباسوته کشته شد
دقیقا اتفاقی که برام من میوفته و خواهد اوفتاد..هرروز با ی روح عجیب میجنگم و طبق گفته ی اون نامه روز ۱۰ اتفاقاتی میوفته که انتظارش رو نداشتم
پس حتما روز ۱۰ام من با اوباسوته رو به رو میشم...اونم بخاطر اینه که من چیزی دارم که کسی نداره...و اوباسوته اونو میخواد...دقیقا مثل جد بزرگ
سرنوشت جد بزرگ داره برا من تکرار میشه....نباید بزارم جنگ های جد بزرگ به باد بره باید از اون یاد بگیرم...باید از سرنوشت زندگیش یاد بگیرم و بتونم چند قدم از اوباسوته جلوتر باشم...
نباید بزارم بکشتم...خودم باید به اون پایان بدم...
ولی ای کاش فقط بدون توی اون شب چه اتفاقی اوفتاده؟کاش بدونم من چی دارم که بقیه ندارن...؟
کاش بدونم اوباسوته چرا میخوادش؟مگه چیکارش میکنه؟و از همه مهمتر چرا بعد از هزارها سال من رو انتخاب کردن؟
شوگا:میتونم بیام داخل؟
وندی:اره اره بیا...
شوگا:چخبر؟
وندی:وای شوگا بیا ببین بعد اونهمه تحقیق به چی رسیدم؟
شوگا:به چی رسیدی!؟
وندی:شوگا...فقط ۳ روز...فقط ۳ روز مونده به بزرگترین اتفاقی که میتونه براما بیوفته
شوگا:بگو!میشنوم؟
۴.۲k
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.