فکر کرد و بعد جواب داد

فکر کرد و بعد جواب داد:
آدم‌ها دور خود را دیوار می‌کشند اما آجر‌های یک سمت را کم‌تر می‌چینند.
همان سمتی که دلشان می‌خواهد آدم پشت آن دیوار، آجر‌ها را یکی یکی بردارد و راهی به جایی باز کند، راهی به آغوشی مثلا...
دیدگاه ها (۱)

‏گاهی آدم به یاد کسی گریه نمی‌کنه، اصلا آدم نمی‌فهمه چرا گری...

آدم های مبتلا به رنجی عمیق وقتی شاد هستند رنجشان فاش می‌شود....

•در چشم‌هایش چیزۍ عجیب دیدھ بودماتفاقـے، آشوبـے، رخدادۍ هولن...

حرف که می زدی مرا به یاد آن تکه کاغذ متروک می انداختی که در ...

پارت ۳ موضوع : نفرین عشق سیاه جی چا: بعد تموم شدن صدای جیغم ...

boundary of the flamespart 2کلاهی که به شنل بلندش وصل بود ر...

پارت 2

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط