تکپارتی از یونگی درخواستی
وقتی بهت خیانت کرد و پشیمون و میخواد برگرد ولی ا/ت افسردگی گرفت
ویو یونگی: خیلی پشیمون هستم ای کاش هیچوقت اون کارو نمی کردم و الان واقعا دلم براش تنگ شده خیلی دلم میخواد دوباره ببینمش ولی یعنی قبول میکن خب شانسمو امتحان میکنم بهتر زنگ بزنم دوستش و خب یک راهی ازش بپرسم
یونگی: بوق بوق بوق (خب مثلا صدای زنگ گوشی دیگ)
یونا: سلام شما
یونگی: منم دوست پسر قدیمی ا/ت
یونا: خدافظ
یونگی وایستاد کارت دارم
یونا: چی مثل چه کاری خجالت بکش به دوست منم هم خیانت کردی هم میخوای به اون دختر
یونگی: اصلا چرا من با اون تموم کردم و الان فقط میخوام دوباره ا/ت ببینم ولی میخوام نفهم
یونا: خب دو تا فکر دارم
یونگی : هردو را بگو
یونا: خب من چند روز دیگه میخوام مهمونی بگیرم تو هم بیای و خب میتونین اینطور آشتی کنین یا اینکه من فراد با ا/ت برم بیرون بگم کجا هستم تو هم بیای و بعد از اینکه اومدی من برم کدومش
یونگی: دومی بهتر چون زیاد طول نمیکش
یونا: خیلی قطع کن زنگ بزنم ا/ت و بعد از زنگ بهت میگم چی شده
یونگی : باش قطع کردم ولی یعنی میتونم ببینمش
یونا: بوق بوق بوق (بلی دوباره صدای زنگ زدن)
ا/ت: سلام یونا چی شده
یونا: میگم فردا میخوام برم بیرون تو هم میای
ا/ت: باشه میام ساعت چند
یونا: ساعت ۵ میام دنبالت
ا/ت: اوکی بای
یونا: باش بای
یونا: بوق بوق بوق( این دفعه داره به یونگی زنگ میزن)
یونگی : سلام چی شده
یونا: فردا تو تهران بیا دقیقا ساعت ۵( تهران که گفتم بودم تو کشور کره یک جا هست بنام تهران و تو ایران یک خیابونی هست به نام سئول بله)
یونگی : اوکی
(خب خلاصه میکنم مثلا فردا اومد و ساعت ۵ بود دیگ بلی )
یونگی: خب اون ها بهتر برم طرفش اما بهتر به یونا زنگ بزنم که بره
(دوباره خلاصه میکنم یونگی زنگ زد و یونا رفت یک جا دیگ)
یونگی: سلام ا/ت
ا/ت: چی میخوای یونگی
یونگی : میش بر گردی
ا/ت: نه یونگی: چرا مگه عاشقم نبودی من میدونی چند ماه دارم بهت فکر میکنم حتا دیگ نمیتونم بخوابم بخاطر تو لطفا برگرد
ا/ت: خب تو نباید اون کار میکردی به من چه
یونگی : خواهش میکنم و خب گریه کردن ایشون
ا/ت: ببین یونگی تو کاری کردی من افسردگی بگیرم انتظار که ندار بهت برگردم
یونگی: با گریه خواهش میکنم برگرد دیگ اذیتت نمی کنم نمیتونم بدون تو زندگی کنم اگه بر نگردی یک بلای سر خودم میارم یکدفعه دیدن بغلم کردم کرد منم خوشحال شدم و بغلش کردم واقعا مرسی که دوبار بهم برگشتی خیلی ممنون دوست دارم
ا/ت: منم دوست دارم
یونگی: ولی من عاشقتم دوری که حاظرم جونم بهت بدم ( برای دیگ آخری حالم بهم خورد) بله دیگ تو آینده باهم ازواج کردن و ۲ بچه هم دارن
خب میتونم بدم ولی امیدوارم که خوشتون بیاد
ویو یونگی: خیلی پشیمون هستم ای کاش هیچوقت اون کارو نمی کردم و الان واقعا دلم براش تنگ شده خیلی دلم میخواد دوباره ببینمش ولی یعنی قبول میکن خب شانسمو امتحان میکنم بهتر زنگ بزنم دوستش و خب یک راهی ازش بپرسم
یونگی: بوق بوق بوق (خب مثلا صدای زنگ گوشی دیگ)
یونا: سلام شما
یونگی: منم دوست پسر قدیمی ا/ت
یونا: خدافظ
یونگی وایستاد کارت دارم
یونا: چی مثل چه کاری خجالت بکش به دوست منم هم خیانت کردی هم میخوای به اون دختر
یونگی: اصلا چرا من با اون تموم کردم و الان فقط میخوام دوباره ا/ت ببینم ولی میخوام نفهم
یونا: خب دو تا فکر دارم
یونگی : هردو را بگو
یونا: خب من چند روز دیگه میخوام مهمونی بگیرم تو هم بیای و خب میتونین اینطور آشتی کنین یا اینکه من فراد با ا/ت برم بیرون بگم کجا هستم تو هم بیای و بعد از اینکه اومدی من برم کدومش
یونگی: دومی بهتر چون زیاد طول نمیکش
یونا: خیلی قطع کن زنگ بزنم ا/ت و بعد از زنگ بهت میگم چی شده
یونگی : باش قطع کردم ولی یعنی میتونم ببینمش
یونا: بوق بوق بوق (بلی دوباره صدای زنگ زدن)
ا/ت: سلام یونا چی شده
یونا: میگم فردا میخوام برم بیرون تو هم میای
ا/ت: باشه میام ساعت چند
یونا: ساعت ۵ میام دنبالت
ا/ت: اوکی بای
یونا: باش بای
یونا: بوق بوق بوق( این دفعه داره به یونگی زنگ میزن)
یونگی : سلام چی شده
یونا: فردا تو تهران بیا دقیقا ساعت ۵( تهران که گفتم بودم تو کشور کره یک جا هست بنام تهران و تو ایران یک خیابونی هست به نام سئول بله)
یونگی : اوکی
(خب خلاصه میکنم مثلا فردا اومد و ساعت ۵ بود دیگ بلی )
یونگی: خب اون ها بهتر برم طرفش اما بهتر به یونا زنگ بزنم که بره
(دوباره خلاصه میکنم یونگی زنگ زد و یونا رفت یک جا دیگ)
یونگی: سلام ا/ت
ا/ت: چی میخوای یونگی
یونگی : میش بر گردی
ا/ت: نه یونگی: چرا مگه عاشقم نبودی من میدونی چند ماه دارم بهت فکر میکنم حتا دیگ نمیتونم بخوابم بخاطر تو لطفا برگرد
ا/ت: خب تو نباید اون کار میکردی به من چه
یونگی : خواهش میکنم و خب گریه کردن ایشون
ا/ت: ببین یونگی تو کاری کردی من افسردگی بگیرم انتظار که ندار بهت برگردم
یونگی: با گریه خواهش میکنم برگرد دیگ اذیتت نمی کنم نمیتونم بدون تو زندگی کنم اگه بر نگردی یک بلای سر خودم میارم یکدفعه دیدن بغلم کردم کرد منم خوشحال شدم و بغلش کردم واقعا مرسی که دوبار بهم برگشتی خیلی ممنون دوست دارم
ا/ت: منم دوست دارم
یونگی: ولی من عاشقتم دوری که حاظرم جونم بهت بدم ( برای دیگ آخری حالم بهم خورد) بله دیگ تو آینده باهم ازواج کردن و ۲ بچه هم دارن
خب میتونم بدم ولی امیدوارم که خوشتون بیاد
۱۱.۶k
۱۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.