میگویند

می‌گویند
عمر من و تو
در محاسبات نجومی
در حد پلک زدن یک ستاره هم نیست

من
اما حاضرم زیر تک درختی
پرت افتاده‌تر از تنهایی آدم
در پرتو حسن تو بنشینم
و صد سالی یک بار، پلک بزنم
دیدگاه ها (۱)

تا شب نشدهخورشید را لای موهایت می‌گذارمو عاشق می‌شومفردا،برا...

آدم خوب قصه های مندلتنگت شده ام !حجمش را میخواهی ؟؟؟خدا را ت...

دوست داشتنتهمه چیز رازیباتر کرده استهمه چیز را…باور کنمن هم ...

مگذار دیگران نام تو را بدانند …همین زلال بی‌کران چشمانت ؛برا...

یک شب هم باید با هم بیدار بمانیم تا خود صبح . هی چشمهای تو پ...

#رویای #جوانی #پارت-۷دیدم داشت ادا در می آورد و زد زیر خنده ...

# رز _ سیاه PART _ 48 تهیانگ: کنار تختش نشسته بودم و دستشو ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط