BTS, Roman

#زندگی_من
#ادامه_پارت_بیست_و_چهارم

من- فقط کافیه ببینمش،، یک بلایی سرش میارم که سکته رو بزنه.

خیلی ترسیده بودم، آخه اگه اتفاقی براش میوفتاد من هیچوقت خودمو نمیبخشم.
توی خونه فقط قدم میزدم،، مدام به ساعت نگاه میکردم و دوباره به راه رفتن ادامه میدادم.
[حتما یک جایی رو پیدا کرده، اما باید به من بگه!]

من- بیخیال، میرم بخوابم، اگه اومد که اومد، اگه نیومدم که چیکار کنم..

از طبقه ها بالا رفتم و سر شیشه عرق و باز کردم. حوصله ریختن توی جام نداشتم، همونطور سر میکشیدم. اما کاری نکردم که مست بشم،، اخه سردرد خیلی بدی داره!
کم کم داشت چشام خواب میرفت که صدای یوشی رو شنیدم

یوشی- تهیوووووونگ، خوابیدی؟

سریع از اتاقم خارج شدم

(عربده)من- کدوم گوری رفته بودی؟

با صدام از جاش پرید، تنش به لرز اومد و دنبال صدا میگشت..

(با عشوه) یوشی- اومممم، نکن اینطوری! رفته بودم خونه خاله و عموم...

خیلی عجیب حرف میزد،،،[مسته!!!!!؟ این دختر بی عقل چطور جرعت کرده مست بیاد خونه من!!؟]
(عصبانی)من- مست کردی!!؟

با شدت از پله ها پایین رفتم، میخواستم حالیش کنم، اما همینکه با چهره ی شکست خوردش مواجه شدم، بدنم سست شد، شل شد،[پس دست خالی برگشتی یوشی]

(عربده وحشتناک)من- تو چه غلطی کردییی؟!

پاهاش داشتن شل میشدن، توی ۵ قدمی من قرار داشت. همینکه دیدم دارم میوفته از کمرش گرفتم تا نیوفته. خودشو بهم چسبوند.[چی! داره چیکار میکنه! ازم دور شو احمق!!]

یوشی- تهیونگ، یکم بخند.. بخند...

لبخند میزد تا بخندم، اما من همونطور ماتم برده بود و هنوزم عصبانی بودم، بعد از مکث طولانی و سکوت بزرگمون ادامه داد.

یوشی- عموم بهم گفت من نمیتونم یک قاتل نگه دارم، خالمم مرده دختر خالم من و راه نداد.

متوجه شدم، از مست کردنش، از چهره شکست خوردش، از لبخند تلخش، واضح بود که زخم بزرگی دیده.
وقتی دید حالم خوش نیست و حوصله اینجور چیزا رو ندارم، ازم فاصله گرفت.

(جدی، اما مست)یوشی- ببخشید که اینطور باهات رفتار کردم.
من مستم آی من مستم...

همونطور آواز میخوند و از پله ها بالا میرفت،،[دیگه بهش اجازه نمیدم بره بیرون و مست بیاد خونه!]
(ویو یوشی، ساعت ۷:۰۰)
از خواب که بیدار شدم، دیشب و یادم اومد.
اون صورتی که توی چند سانتی من قرار گرفته بود.
#BTS#ARMY_BTS#BTS_ARMY#ARMY#Jungkook#Teahyung#Namjoon#RM#R_M#J_hope#Jin#Jimin#Suga#Yoongi#AgustD#Nam_jin#Namjin#Teah_kook#Teahkook#Teah_jin#Teahjin#Jin_kook#Jinkook#Nam_kook#Namkook#Roman#Zendegi_man#Roman_Zendegi_man#yooshi
#بی_تی_اس#آرمی_بی_تی_اس#بی_تی_اس_آرمی#آرمی#جونگکوک#جونگ_کوک#تهیونگ#ته_هیونگ#نامجون#آرام#آرم_ام#جیهوپ#جی_هوپ#جین#جیمین#شوگا#یونگی#آگوست_دی#نام_جین#نامجین#ته_کوک#تهکوک#تهجین#ته_جین#جین_کوک#جینکوک#نامکوک#نام_کوک#رمان#رمان_زندگی_من#زندگی_من#یوشی