عشق ممنوع!(32)
راهم رو به سمت پشت بوم گرفتم.اونجا دیگه کسی نیست!آروم از پله ها بالا رفتم و پشت دیواری که اونجا بود نشستم.سرم رو تکیه دادم و سعی کردم خودم رو آروم کنم که آقای پارک اومد.
اینجا هم ولم نمیکنین؟!
#چی شده؟!
به تو چه؟!
#شاید بتونم کمکت کنم!
من نیاز ی به کمک ندارم .
#ببینم!
و دستش رفت سمت برگم.دستم رو کشیدم ولی اون پا پس نکشید و خودش رو جلوتر آورد که من افتادم و افتاد روم. نگاهش روی اجزای صورتم جابه جا شد و در آخر روی لبام زوم شد.بی توجه به شرایط بوجود اومده برگه رو بهش دادم و بلند شدم.انگار تازه به خودش اومده باشه عذرخواهی کرد و برگه رو نگاه کرد.
#این امتحانه؟!
آره!
#خب چشه؟!۸۰ که بد نیست!
بده،خیلی بده!۹۰ هم بده!همش بدن!فقط از ۹۵ تا ۱۰۰ خوبه!من ۸۰ گرفتم!!!
#باور کن ۸۰ بد نیست!
بده!
#میگم نیست!
هست!
نگاهم کرد.
#این اولین امتحانته!بعدش هم زبان کره ای چیز آسونی نیست!این نمره رو از این درس گرفتن خوبه!جدی میگم!
ولی معلمم گفت بده!
#واقعا؟!
نه اونجوری!گفت بیشتر تمرین کن!
اینو که گفتم خندید.متعجب نگاهش کردم که گفت:
آقای کوم همیشه همینجوره.تو ۹۹ هم بگیری میگه بیشتر تلاش کن.۱۰۰ بگیری فکر میکنه تقلب می کنی!آدم عجیبیه!
آها
و سرم رو انداختم پایین که با انگشت اشارش آوردش بالا.
#دیگه هم به خاطر نمره ناراحت نشو!
سرم رو به معناي باشه تکون دادم که آفرینی گفت و رفت.
اینجا هم ولم نمیکنین؟!
#چی شده؟!
به تو چه؟!
#شاید بتونم کمکت کنم!
من نیاز ی به کمک ندارم .
#ببینم!
و دستش رفت سمت برگم.دستم رو کشیدم ولی اون پا پس نکشید و خودش رو جلوتر آورد که من افتادم و افتاد روم. نگاهش روی اجزای صورتم جابه جا شد و در آخر روی لبام زوم شد.بی توجه به شرایط بوجود اومده برگه رو بهش دادم و بلند شدم.انگار تازه به خودش اومده باشه عذرخواهی کرد و برگه رو نگاه کرد.
#این امتحانه؟!
آره!
#خب چشه؟!۸۰ که بد نیست!
بده،خیلی بده!۹۰ هم بده!همش بدن!فقط از ۹۵ تا ۱۰۰ خوبه!من ۸۰ گرفتم!!!
#باور کن ۸۰ بد نیست!
بده!
#میگم نیست!
هست!
نگاهم کرد.
#این اولین امتحانته!بعدش هم زبان کره ای چیز آسونی نیست!این نمره رو از این درس گرفتن خوبه!جدی میگم!
ولی معلمم گفت بده!
#واقعا؟!
نه اونجوری!گفت بیشتر تمرین کن!
اینو که گفتم خندید.متعجب نگاهش کردم که گفت:
آقای کوم همیشه همینجوره.تو ۹۹ هم بگیری میگه بیشتر تلاش کن.۱۰۰ بگیری فکر میکنه تقلب می کنی!آدم عجیبیه!
آها
و سرم رو انداختم پایین که با انگشت اشارش آوردش بالا.
#دیگه هم به خاطر نمره ناراحت نشو!
سرم رو به معناي باشه تکون دادم که آفرینی گفت و رفت.
۱۵.۱k
۱۴ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.