سناریو
سناریو
درخواستی
بی تی اس
وقتی باهامون قهرن هرکاری میکنیم آشتی نمیکنن و تو مهمونی با دختر خالش گرم میگیره و ما بغض میکنیم
نامجون: میاد پیشت که پسش میزنی و میگی برو پیش همون دختر خالت که تو رو تو بغلش میکشونه و محکم لبتو میبوسه
جین: من دوست ندارم خانومم واسه هرچیز مسخره ای بغض کنه ها، الان دیگه کنارت میشنم جمم نمیخورم
شوگا: بیبی من واسه تو ام چرا بغض میکنی
جیهوپ: عومم میبینم یکی اینجا داره از حسودی میترکه که یه مشت به سینش میزنی عاا من که چیزی نگفتم حسود کوچولو و با انگشتش میزنه رو بینیت
جیمین: از شدت حسادت صورتت داره منفجر میشه کوچولو خودتو اعصبانی نکن و میگیرتت و میکشتت پیش خودش
تهیونگ: الان فهمیدم تو هفت سالتهه کیوتچه
جونگکوک: توهم رفتی با پسرا گرم گرفتی که با یه صورت ددی مانند اومد سمتت و از مچ دست گرفت و برد سمت راهرو مثل اینکه باید ادبت کنم نه؟ و شروع میکنه به کیس مارک گذاشتن رو گردنت
و بله عزیزان ات با یک بوسه خر شد و آشتی کرد🤣
درخواستی
بی تی اس
وقتی باهامون قهرن هرکاری میکنیم آشتی نمیکنن و تو مهمونی با دختر خالش گرم میگیره و ما بغض میکنیم
نامجون: میاد پیشت که پسش میزنی و میگی برو پیش همون دختر خالت که تو رو تو بغلش میکشونه و محکم لبتو میبوسه
جین: من دوست ندارم خانومم واسه هرچیز مسخره ای بغض کنه ها، الان دیگه کنارت میشنم جمم نمیخورم
شوگا: بیبی من واسه تو ام چرا بغض میکنی
جیهوپ: عومم میبینم یکی اینجا داره از حسودی میترکه که یه مشت به سینش میزنی عاا من که چیزی نگفتم حسود کوچولو و با انگشتش میزنه رو بینیت
جیمین: از شدت حسادت صورتت داره منفجر میشه کوچولو خودتو اعصبانی نکن و میگیرتت و میکشتت پیش خودش
تهیونگ: الان فهمیدم تو هفت سالتهه کیوتچه
جونگکوک: توهم رفتی با پسرا گرم گرفتی که با یه صورت ددی مانند اومد سمتت و از مچ دست گرفت و برد سمت راهرو مثل اینکه باید ادبت کنم نه؟ و شروع میکنه به کیس مارک گذاشتن رو گردنت
و بله عزیزان ات با یک بوسه خر شد و آشتی کرد🤣
- ۱۷.۲k
- ۲۱ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط