رمان سفر برای عشق پارت ۳۳

رمان سفر برای عشق پارت ۳۳
ویو بعد از آماده شدن
ا.ت : خب من آماده ام تهیونگا آماده شدی ( داد )
تهیونگ : آره چاگیا من آماده ام بریم
ا.ت : بریم ، خب ما رفتیم خداحافظ همگی !
♡ خداحافظ دخترم
☆ خدا به همراهتون
@ برید به سلامت
♧ ا.ت تالار خوشگلی انتخاب کن ها
ا.ت : باشه خداحافظ
& خداحافظ دخترم
ویو داخل ماشین
ا.ت : میگما تهیونگا گیره سرم قشنگه
تهیونگ : مثل خودت خوشگله
ا.ت : مرسی !!
ویو بعد از رسیدن
تهیونگ : خب ا.ت رسیدیم
ا.ت : باشه بریم داخل
ویو بعد از رفتن به داخل
ا.ت : واییییییییییی اینجا چقدر خوشگله همینجا رو رزو میکنیم باشه ؟؟
تهیونگ : باشه
ادمین
خلاصه که ا.ت از تالار خیلی خوشش اومد و با تهیونگ رفتن تا تالار رو رزرو کنن برای دو روز بعد که رزرو کردن و برگشتن امارت ا.ت تا ا.ت با دختر خالش برن خرید
ویو داخل امارت ا.ت
ا.ت به دختر خالش : دختر بدو دیگه دیر شده هااا
♧ اومدم اومدم
ویو داخل ماشین
ا.ت : خب من به دوستم زنگ میزنم تا اونم بیاد !
♧ باشه
ا.ت : الو.........
دوست ا.ت : ا.ت ( با تعجب ) خوبی اون روز اومدم امارتت نبودی مامانت اینا گفتن رفتی ایران برگشتی الان ؟؟؟؟
ا.ت : آره داریم میریم خرید میای ؟؟؟؟
دوست ا.ت : آره آلان راه میفتم
ا.ت : باشه منتظرتم
دوست ا.ت : باشه خداحافظ
ا.ت : خداحافظ
ادامه دارد.................
لایک ۷
کامنت ۷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
اسلاید ۲ میکاپ ا.ت
اسلاید ۳ استایل تهیونگ
اسلاید ۴ تالاری که رزرو کردن
اسلاید ۵ لباس ا.ت
اسلاید ۶ گل سر ا.ت
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷