یاقوت سیاه
پارت ۳
ویو ات:
وقتی اجوماحرفاشو گفت رفت بیرون یعنی چی؟ که نباید برم بیرون
من بایدفرار کنم اصلا براچی باید اینجا باشم خوب باید از پنجره برم ولی بادیگاردا فهمیدم...........
ات از پنجره رفت بدون اینکه بادیگاردا متوجه بشن در حیاط رفت بیرون ولی یه بادیگارد اونجا بود که.........
بادیگارد: صبرکننننن بگیرینششششششششش ( داد)
ات: زارت الفرار.......
ات بدوبدو رفت ی تاکسی گرفت وسوارش شد حرکت کرد سمت خونه فیلیکس که برادرش بود......
۲۰ دقیقه بعد
ویوات:
رسیدم در خونه فیلیکس درزدم
فیلیکس: کدوم خریههه!!
ات: بیشعور منممم
فیلیکس: عع ات اومدم
فیلیکس درو باز کرد
فیلیکس: سلام خرهه
ات: سلام اسبهه کمکم کن بابا منو فروخته
فیلیکس:, بیاتو حرف بزنیم
رفتم داخل بغض داشت گلمو چنگ میزد فیلیکس تا قهوه رو گذاشت زدم زیر گریه
فیلیکس: هی هی گریه نکن آبجی جونم
ات: بابا ممنو به مین یونگی فروخته( گریه)
فیلیکس : یعنی چی من میرم باهاش حرف میزنم دیگه شورشو دراورده (, عصبانی)
ات: نه نرو اگه بفهمه من بهت گفتم به یونگی میگه الآنم از عمارتش فرار کردم
فیلیکس: وای میدونی اگر پیدات کنه جرت میده اون سلاخی گرهه
ات: چه گوهی بخورم ( گریه)
فیلیکس:باید به چوسانگ بری
ات:, چوسانگ؟؟
ادامه پارت بعد....
ویو ات:
وقتی اجوماحرفاشو گفت رفت بیرون یعنی چی؟ که نباید برم بیرون
من بایدفرار کنم اصلا براچی باید اینجا باشم خوب باید از پنجره برم ولی بادیگاردا فهمیدم...........
ات از پنجره رفت بدون اینکه بادیگاردا متوجه بشن در حیاط رفت بیرون ولی یه بادیگارد اونجا بود که.........
بادیگارد: صبرکننننن بگیرینششششششششش ( داد)
ات: زارت الفرار.......
ات بدوبدو رفت ی تاکسی گرفت وسوارش شد حرکت کرد سمت خونه فیلیکس که برادرش بود......
۲۰ دقیقه بعد
ویوات:
رسیدم در خونه فیلیکس درزدم
فیلیکس: کدوم خریههه!!
ات: بیشعور منممم
فیلیکس: عع ات اومدم
فیلیکس درو باز کرد
فیلیکس: سلام خرهه
ات: سلام اسبهه کمکم کن بابا منو فروخته
فیلیکس:, بیاتو حرف بزنیم
رفتم داخل بغض داشت گلمو چنگ میزد فیلیکس تا قهوه رو گذاشت زدم زیر گریه
فیلیکس: هی هی گریه نکن آبجی جونم
ات: بابا ممنو به مین یونگی فروخته( گریه)
فیلیکس : یعنی چی من میرم باهاش حرف میزنم دیگه شورشو دراورده (, عصبانی)
ات: نه نرو اگه بفهمه من بهت گفتم به یونگی میگه الآنم از عمارتش فرار کردم
فیلیکس: وای میدونی اگر پیدات کنه جرت میده اون سلاخی گرهه
ات: چه گوهی بخورم ( گریه)
فیلیکس:باید به چوسانگ بری
ات:, چوسانگ؟؟
ادامه پارت بعد....
۱.۵k
۲۴ مهر ۱۴۰۳