یاقوت سیاه
پارت ۱
سلام من ات هستم ۲۱ سالمه مادرم وقتی بچه بودم منو بابامو داداشمو ول کرد رفت بابامم قمارباز ه
ویو ات:
صبح با الارام گوشیم پاشدم رفتم پایین صبحونه بخورم
علامت ات+ علامت پدر اتو مینویسم پ
پ: سلام صبحت بخیر
:+سلام صبح بخیر بابا
پ: دخترم من شب نمیام خونه میرم با...ر
ات: بابا چرا آنقدر قما....ر میکنی همه زندگیمون رفت
پ:, به تو ربطی نداره دختره ی هرزههه( داد)
ات: هرزهههه توییی که هرشب بازنا قمار میکنیی نههههه مننننن ( داد)
پ: ببببنددددد دهنتو هرزههههه( داد)
ات: سررررمنننن دادددد نزننننن من مثلللل تو هرجایییی نیستممممم ( داد خیلی بلند),
اینو گفتم واز سرمیز بلند شدم که ...
پ:, هرزه پول دارییی( داد),
ات: ارههههه از عمممم بگیررررر پولامو تموممممم کردی( داد)
رفتم سمت اتاقم ولباسم رو پوشیدم از خونه زدم بیرون
رفتم توی رستوران نزدیک خونمون نشستم ..
ویو پدرات
رفتم سمت بار. چندتا از بازی هارو بردم که یکدفعه ی پسر جوون که بهش میگفت مین جلوم نشست
شوگا: بامن بازی میکنی؟؟
پ: آره اگه من بردم بهم چی میدی؟؟
شوگا: تا هر چقدر پول بخوای ( نیشخند) اگر تو باختی هرچی میخوام باید بهم بدی سرچی شرط میبندی
پ: سر دخترم
پدر ات. چند دست بازی کردن وپدر ات همرو باخت حالا اون باید اتو به شوگا بزرگترین مافیای کل کره میداد !
شوگا: هه تو همع رو باختی حالا دخترتو باید بدی
دخترت کجاس!؟ (, نیشخند)
پ:, اووون خو نه اس
شوگا پدر ات سمت خونه راه افتادن ......................
بچه ها اگر به۵ لایک برسه پارت بعدی رم الان میزارم میخوام داستان رو غمگین کنم
سلام من ات هستم ۲۱ سالمه مادرم وقتی بچه بودم منو بابامو داداشمو ول کرد رفت بابامم قمارباز ه
ویو ات:
صبح با الارام گوشیم پاشدم رفتم پایین صبحونه بخورم
علامت ات+ علامت پدر اتو مینویسم پ
پ: سلام صبحت بخیر
:+سلام صبح بخیر بابا
پ: دخترم من شب نمیام خونه میرم با...ر
ات: بابا چرا آنقدر قما....ر میکنی همه زندگیمون رفت
پ:, به تو ربطی نداره دختره ی هرزههه( داد)
ات: هرزهههه توییی که هرشب بازنا قمار میکنیی نههههه مننننن ( داد)
پ: ببببنددددد دهنتو هرزههههه( داد)
ات: سررررمنننن دادددد نزننننن من مثلللل تو هرجایییی نیستممممم ( داد خیلی بلند),
اینو گفتم واز سرمیز بلند شدم که ...
پ:, هرزه پول دارییی( داد),
ات: ارههههه از عمممم بگیررررر پولامو تموممممم کردی( داد)
رفتم سمت اتاقم ولباسم رو پوشیدم از خونه زدم بیرون
رفتم توی رستوران نزدیک خونمون نشستم ..
ویو پدرات
رفتم سمت بار. چندتا از بازی هارو بردم که یکدفعه ی پسر جوون که بهش میگفت مین جلوم نشست
شوگا: بامن بازی میکنی؟؟
پ: آره اگه من بردم بهم چی میدی؟؟
شوگا: تا هر چقدر پول بخوای ( نیشخند) اگر تو باختی هرچی میخوام باید بهم بدی سرچی شرط میبندی
پ: سر دخترم
پدر ات. چند دست بازی کردن وپدر ات همرو باخت حالا اون باید اتو به شوگا بزرگترین مافیای کل کره میداد !
شوگا: هه تو همع رو باختی حالا دخترتو باید بدی
دخترت کجاس!؟ (, نیشخند)
پ:, اووون خو نه اس
شوگا پدر ات سمت خونه راه افتادن ......................
بچه ها اگر به۵ لایک برسه پارت بعدی رم الان میزارم میخوام داستان رو غمگین کنم
۲.۶k
۲۱ مهر ۱۴۰۳