یاقوت سیاه

پارت ۲




شوگا وپدرات سمت خونه بعد۲۰ دقیقه رسیدن




ویوات:




توخونه نشسته بودم که دربازشد چندتا مرد هیکلی بایه پسر جوون اومدن داخل



پ: ات دخترم متاسفم من تورو تو شرط به آقای مین باختم وتو الان باید باهاشون بری




ات: بابا توهم مثل مامان منو ول کردی ؟؟ من چرامن سرمن چرا شرط بستی ؟؟ من مگه گناه کردم؟؟ آخه بیشرففف تو سر دخترتتت شرط میبندییی؟؟؟ ( دادگریه)




پ: دخترم ممنو ببخش مننن .....



ات: بسههه نمی‌خوام صداتو بشنوممم ( کمی داد)



رفتم اتاق بالا وسایلمو جمع کردم



شوگا: حاضری لیدی؟؟



ات: من لیدی تو نیستم ( با جسارت)


شوگا:, حالا بریم عمارت باهات کاردارم بادیگارداااااااااا ببریدششششش( داد)



منو بردن سمت ماشین حالا میخوای چیکار کنی ات گیر مین یونگی افتادی بزرگترین مافیاو سلاخی گر



۴۵ دقیقه بعد



رسیدیم عمارتت بادیگارد ا منو بردن سمت اتاق شوگا



شوگا: حق نداری بیای بیرون اجومااا بیا قوانین رو بهش بگو


اجوما: دخترم تو نباید از ارباب سرپیچی کنی و ازعمارت نرو بیرون









ادامه پارت بعد
دیدگاه ها (۰)

یاقوت سیاه

یاقوت سیاه

یاقوت سیاه

رمان

ادامه پارت ۷

𝚙𝚊𝚛𝚝13رفتم سمت کوک که کوک.. خیلی خوشگل شدی لیدیات.. توهم جذا...

# پارت آخر | رمان فرزند آتشدو سال بعد، زمستانِ سئولعمارت جئو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط