رابطه سوخته (Burnt relationship ) ༺༻
رابطه سوخته (Burnt relationship ) ༺༻
part ²⁹
✓میشه لطفا اینبارم نقش بازی کنی؟
♡... بله؟
✓خواهش میکنم...
♡عا ب.. له
✓چیزی لازم نداری؟
♡نه ممنون
طبیعی نقشش رو جلوه نمیداد برای همین آروم گفتم
✓من رو یونگی صدا کن البته تا وقتی این خانوم اینجا هستن باشه؟
♡من.. چطور میتونم اینکارو کنم شما رئیس منین
✓ خواهش میکنم لطفا
♡. چشم
توی اون مدت همش حواسم ب جه هوآ بود و نگاه های سنگین ایل سوک و میتونستم رو خودمون حس کنم
ویو جه هوآ:
واییی این دیگه کیه چقدر خوشگل بود
خیلی از کارکنا بهش احترام میذاشتن
به یکی از کارمندایی ک کنار من نشسته بود گفتم
♡این کیه؟
(کارمند *)
*ایشون خانوم ایل سوک هستن.. مدیر یکی از بزرگترین شرکت های تولید لوازم آرایشی در کره
♡یعنی از مال ما هم بزرگتر و معروفتر؟
✓نه ما از شرکت اونا بزرگتر و معروف تریم تقریبا میشه گفت برند شرکت ما رو نمیشه توی هر لوازم آرایشی پیدا کرد چون خیلی کمیابن
♡عووو
✓عووو؟
♡یعنی چ خوب
✓*خندیدن*
ویو ایل سوک:
نگاشون ک میکردم حرصم میگرفت نگا نگا داره موهاشو میزنه پشت گوشش
عااای دوست داشتم فقط جلسه زودتر تموم شه تا بتونم برم
نگا نگا چجور دارن میخندن هعیی اصلا به من چ باید بشینم و درست روی جلسه تمرکز کنم
اگه چند سال پیش باهاش بهم نمیزدم اونم فقط ب خاطر درسم الان با هم بودیم میتونستم این کارارو باهاش انجام بدم
هه
دختر بیخیال....
part ²⁹
✓میشه لطفا اینبارم نقش بازی کنی؟
♡... بله؟
✓خواهش میکنم...
♡عا ب.. له
✓چیزی لازم نداری؟
♡نه ممنون
طبیعی نقشش رو جلوه نمیداد برای همین آروم گفتم
✓من رو یونگی صدا کن البته تا وقتی این خانوم اینجا هستن باشه؟
♡من.. چطور میتونم اینکارو کنم شما رئیس منین
✓ خواهش میکنم لطفا
♡. چشم
توی اون مدت همش حواسم ب جه هوآ بود و نگاه های سنگین ایل سوک و میتونستم رو خودمون حس کنم
ویو جه هوآ:
واییی این دیگه کیه چقدر خوشگل بود
خیلی از کارکنا بهش احترام میذاشتن
به یکی از کارمندایی ک کنار من نشسته بود گفتم
♡این کیه؟
(کارمند *)
*ایشون خانوم ایل سوک هستن.. مدیر یکی از بزرگترین شرکت های تولید لوازم آرایشی در کره
♡یعنی از مال ما هم بزرگتر و معروفتر؟
✓نه ما از شرکت اونا بزرگتر و معروف تریم تقریبا میشه گفت برند شرکت ما رو نمیشه توی هر لوازم آرایشی پیدا کرد چون خیلی کمیابن
♡عووو
✓عووو؟
♡یعنی چ خوب
✓*خندیدن*
ویو ایل سوک:
نگاشون ک میکردم حرصم میگرفت نگا نگا داره موهاشو میزنه پشت گوشش
عااای دوست داشتم فقط جلسه زودتر تموم شه تا بتونم برم
نگا نگا چجور دارن میخندن هعیی اصلا به من چ باید بشینم و درست روی جلسه تمرکز کنم
اگه چند سال پیش باهاش بهم نمیزدم اونم فقط ب خاطر درسم الان با هم بودیم میتونستم این کارارو باهاش انجام بدم
هه
دختر بیخیال....
۵.۱k
۰۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.