تهیونگ به کاراش میخندید از شرکت زدن بیرون و کارلا دوبا

تهیونگ به کاراش میخندید ...از شرکت زدن بیرون و کارلا دوباره پشت فرمون نشست و تهیونگ با نگرانی گفت:نه نه پیاده شو میخوام خودم رانندگی کنم
کارلا با حالت مسخره ای گفت:هی نترس بابا چیزی نمیشه بار قبل فقط خواستم حال و هواتونو عوض کنم چته جدی گرفتی
تهیونگ:نمیخوام اونطوری هوا عوض کنم با اون صورتت
کارلا جدی شد و با اعتراض گفت:مگه صورتم چشه؟خیلیم خوشکله
تهیونگ بهش خندید و گفت:حالا مگه من گفتم زشته
کارلا با اعتماد بنفس گفت:نه نیست حالا هم سوار شو بریم کافه به حساب من..بلاخره من خیلی جنتلمنم
تهیونگ:جنتلمن رو واسه مردا استفاده میکنن
کارلا دوباره حالت مسخره ای به خودش گرفت و گفت:هرچی اصلا یالا سوار شو
تهیونگ:هرچند امنیتم پیشت تضمین شده نیست ولی فک کنم مجبورم سوار شم
کارلا سرشو تکون داد:دقیقا همینطوره
خندیدن و بعد کارلا ماشین رو به حرکت دراورد
دیدگاه ها (۲۰)

happy birthday the best leader in the world 💕🤍🐨

_part:16__charmer__کارلا_ازینکه بعد از چند روز تونست تهیونگ ...

_واقعیت داره که اقای کیم مردن؟_یعنی الان شما جانشین اون میشی...

پس با قاطعیت گفت:منم میام بریمکارلا چپ چپ نگاش کرد و گفت:تو ...

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۲۰بعد چند دیقه تو همون حالت بودیم ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط