پارت ۱۹
پارت ۱۹
《یکمم به کوک سر بزنیم》
ویو کوک
وقتی درحال خرید اسلحه بودیم کلی مشکل پیش اومد هم خسته بودم هم عصبانی و بعدش اون قضیه ا.ت(شبی که رفت مهمونی سهون)
بیشتر عصبانیم کرد توی این چند روز باهاش سرد بودم تا اینکه امروز حالش بد شد هعی باید بیشتر بهش توجه کنم برای همین خواستم یه سورپرایز کوچک براش اماده کنم
ویو ا.ت
مثل همیشه بی حوصله روی مبل نشسته بودم و سرم توی گوشیم بود کوک اومد پایین و گفت میره بیرون و بعدش سرم رو بوسید و رفت واقعا از این حرکتش تعجب کردم اخه قبلا همچین کاری نمیکرد هعی اینم که اصلا معلوم نیست فازش چیه
ویو کوک
براش یه گردنبند شیک و خوشگل خریدم مطمئنم خوشش میاد
رفتم خونه و بدون اینکه متوجه بشه رفتم بالا توی اتاق مشترکمون میخواستم گردنبند رو توی کمدش بزارم و رفتم سمت کمد جعبه جواهراتشو اوردم بیرون و گردنبند رو توش گذاشتم جعبه رو برگردوندم توی کمد که یچیزی بین لباساش توجه ام رو جلب کرد یه جلد دارو بود ولی خالی بود
یعنی چرا باید دارو مصرف کنه اصلا داروی چیه مگه مریضه
اسم قرص رو توی گوگل سرچ کردم ولی وقتی نتیجه جستجو رو دیدم دیگه خون به مغزم نمیرسید...
《یکمم به کوک سر بزنیم》
ویو کوک
وقتی درحال خرید اسلحه بودیم کلی مشکل پیش اومد هم خسته بودم هم عصبانی و بعدش اون قضیه ا.ت(شبی که رفت مهمونی سهون)
بیشتر عصبانیم کرد توی این چند روز باهاش سرد بودم تا اینکه امروز حالش بد شد هعی باید بیشتر بهش توجه کنم برای همین خواستم یه سورپرایز کوچک براش اماده کنم
ویو ا.ت
مثل همیشه بی حوصله روی مبل نشسته بودم و سرم توی گوشیم بود کوک اومد پایین و گفت میره بیرون و بعدش سرم رو بوسید و رفت واقعا از این حرکتش تعجب کردم اخه قبلا همچین کاری نمیکرد هعی اینم که اصلا معلوم نیست فازش چیه
ویو کوک
براش یه گردنبند شیک و خوشگل خریدم مطمئنم خوشش میاد
رفتم خونه و بدون اینکه متوجه بشه رفتم بالا توی اتاق مشترکمون میخواستم گردنبند رو توی کمدش بزارم و رفتم سمت کمد جعبه جواهراتشو اوردم بیرون و گردنبند رو توش گذاشتم جعبه رو برگردوندم توی کمد که یچیزی بین لباساش توجه ام رو جلب کرد یه جلد دارو بود ولی خالی بود
یعنی چرا باید دارو مصرف کنه اصلا داروی چیه مگه مریضه
اسم قرص رو توی گوگل سرچ کردم ولی وقتی نتیجه جستجو رو دیدم دیگه خون به مغزم نمیرسید...
۱۹.۷k
۰۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.