پدرخوانده:)
پدرخوانده:)
پارت ²⁷
۶ روز بعد ....
کوک ویو
۲ رطو دیگه ات مرخص میشه و من هیییچچچکاری نکردم .. باید یه اتاق بهتر ببرمش؟ چیزی نیاز داره؟ اگه توی اون اتاق احساس راحتی نکنه چی؟
کوک رف بیمارستان..
_ سلام
● سلام .. میتونین برین
_ اوهوم
{ باید بگم که توی این ۶ روز که ات رو عمل کردن کوک هی بهش سر میزد و دلیل اینکه پرستار اونو دید اینو گف همینه }
+ باباااا
_ پرنسس! خوبیی؟ ( بغلش کرد )
+ اره خوبم تو چی؟
_ منم خوبم ...
+ میخوام برممم خونههه دلم برای خونه تنگ شده..
_ اوهوم ... راستی ات یه چیزی ازت بپرسم ..
+ چی ؟ بپرس!!
_ میگم اون موقعی که حالت بد شد
+ خب؟
_ چه حسی داشتی؟
+ یعنی چی چه حسی داشتی؟
_ یعنی.. چیدش که از حال رفتی ..
+ خب .. گشنهم شد رفتم پایین یادم نیست چیشد فقط یادمه چشمام سیاهی رفت سرگیجه گرفتم و افتادم پایین
_ آها ... هر وقت این علاعم ها رو داشتی بهم بگو باشه؟
+ باشه ..
_ خب .. من میرم شرکت مواظب خودت باش پرنسس .... ۱ ساعت بعد بر میگردم
+ باشهه
متاسفانه شارژ بنده در حال ... بعله
پارت ²⁷
۶ روز بعد ....
کوک ویو
۲ رطو دیگه ات مرخص میشه و من هیییچچچکاری نکردم .. باید یه اتاق بهتر ببرمش؟ چیزی نیاز داره؟ اگه توی اون اتاق احساس راحتی نکنه چی؟
کوک رف بیمارستان..
_ سلام
● سلام .. میتونین برین
_ اوهوم
{ باید بگم که توی این ۶ روز که ات رو عمل کردن کوک هی بهش سر میزد و دلیل اینکه پرستار اونو دید اینو گف همینه }
+ باباااا
_ پرنسس! خوبیی؟ ( بغلش کرد )
+ اره خوبم تو چی؟
_ منم خوبم ...
+ میخوام برممم خونههه دلم برای خونه تنگ شده..
_ اوهوم ... راستی ات یه چیزی ازت بپرسم ..
+ چی ؟ بپرس!!
_ میگم اون موقعی که حالت بد شد
+ خب؟
_ چه حسی داشتی؟
+ یعنی چی چه حسی داشتی؟
_ یعنی.. چیدش که از حال رفتی ..
+ خب .. گشنهم شد رفتم پایین یادم نیست چیشد فقط یادمه چشمام سیاهی رفت سرگیجه گرفتم و افتادم پایین
_ آها ... هر وقت این علاعم ها رو داشتی بهم بگو باشه؟
+ باشه ..
_ خب .. من میرم شرکت مواظب خودت باش پرنسس .... ۱ ساعت بعد بر میگردم
+ باشهه
متاسفانه شارژ بنده در حال ... بعله
۵.۷k
۲۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.