چند پارتی چان
پارت 6 ( اخر )
بالاخره رسیدن پیش چان ا.ت اروم نزدیکش رفت محکم بغلش کرد و ساعت ها با هم حرف زدن و چان بهش همه چیو گفت درباره دیگنیتاس درباره تموم اون حرفایی که بهش گفته بود درمورد تموم این ماه هایی که دور از هم بود ا.ت نگاش کرد و چند بار التماس وار ازش خواهش کرد اینکار رو نکنه و هنوز هم دیر نشده ولی حیف که چان تصمیمش رو گرفته بود و هیچ چیز نمیتونست مانعش بشه پس فقط رفع دل تنگی کردن تا میتونستن هم دیگه رو بغل کردن تا اینکه بالاخره وقتش رسید یه مامور از دیگنیتاس وارد اون خونه شوم شد و دارو رو به چان تزریق کرد و ا.ت اروم سرش رو روی سینه چان سمتی که قلبش قرار داشت گذاشت و به چشم های زیبای عشقش نگاه کرد به گونه هاش که موقع لبخند زدن چال میوفتاد همه اینها رو بخاطر سپرد و اروم به صدای قلب عشقش که کم کم ضعیف میشد گوش کرد تا اینکه دیگه هیچ صدایی نیومد ولی بازم ا.ت همونطوری به بغل کردنش ادامه داد راست میگن که شنوایی اخرین حسی هست که غیر فعال میشه چون بعد از مرگش صدای لذت بخش عشقش رو تو گوش هاش نجوا میشد و در ارامش این دنیا رو ترک کرد و ا.ت دیگه اون چشم ها و اون لبخند رو هرگز ندید
حالا از اون روز ها چند ها سال میگذره و ا.ت با وجود الزایمری که داره خاطرات چند ماه با هم بودنشون و اسم عشقش رو یادشه و هیچوقت نمیتونه اون لحظات و ماه هایی که از ته دل خندید رو یادش بره ولی چیزی که ا.ت هیچوقت نفهمید سوپرایز اون شب شوم بود بعد از اون شب دیگه ا.ت هیچوقت تولدش رو جشن نگرفت . اون تیغ اغشته به خون ا.ت شد ولی باعث کشتنش نشد حالا سال هاست که تیغ با خون خشک شده روش گوشه ای از خونه افتاده و نمایانگر اتفاقات گذشتس .
ا.ت بعد از اون دیگه هرگز عاشق نشد چون چان رفت و قلب ا.ت هم همراه خودش برد
ا.ت عاشق مردی شده بود که پنجره جدیدی به سوی دنیای روشن رو به روش باز کرده بود ولی اونقدر عاشقش نبود که خودش هم در این دنیا بمونه ولی عشق اونها هیچوقت به پایان نرسید چون اونها هم دیگه رو توی یک دنیای دیگه ملاقات خواهند کرد .
پایان
بچه ها چرا انقد حمایت ها کمه ؟
من برای کی دارم پست ها رو میزارم ؟
لطفا وقتی میخونید لایک و کامنت هم بزارید نظرتونو بگید من انرژی میگیرم و کارمو بهتر انجام میدم
مرسییییییی
#تهیونگ #جونگ_کوک #اسکیز #هیونجین #فلیکس #چان #چانگبین #لینو #هان #سونگمین #جونگین #بلک_پینک #جنی #لیسا #رزی #جیسو #جنلیسا
#بی_تی_اس
بالاخره رسیدن پیش چان ا.ت اروم نزدیکش رفت محکم بغلش کرد و ساعت ها با هم حرف زدن و چان بهش همه چیو گفت درباره دیگنیتاس درباره تموم اون حرفایی که بهش گفته بود درمورد تموم این ماه هایی که دور از هم بود ا.ت نگاش کرد و چند بار التماس وار ازش خواهش کرد اینکار رو نکنه و هنوز هم دیر نشده ولی حیف که چان تصمیمش رو گرفته بود و هیچ چیز نمیتونست مانعش بشه پس فقط رفع دل تنگی کردن تا میتونستن هم دیگه رو بغل کردن تا اینکه بالاخره وقتش رسید یه مامور از دیگنیتاس وارد اون خونه شوم شد و دارو رو به چان تزریق کرد و ا.ت اروم سرش رو روی سینه چان سمتی که قلبش قرار داشت گذاشت و به چشم های زیبای عشقش نگاه کرد به گونه هاش که موقع لبخند زدن چال میوفتاد همه اینها رو بخاطر سپرد و اروم به صدای قلب عشقش که کم کم ضعیف میشد گوش کرد تا اینکه دیگه هیچ صدایی نیومد ولی بازم ا.ت همونطوری به بغل کردنش ادامه داد راست میگن که شنوایی اخرین حسی هست که غیر فعال میشه چون بعد از مرگش صدای لذت بخش عشقش رو تو گوش هاش نجوا میشد و در ارامش این دنیا رو ترک کرد و ا.ت دیگه اون چشم ها و اون لبخند رو هرگز ندید
حالا از اون روز ها چند ها سال میگذره و ا.ت با وجود الزایمری که داره خاطرات چند ماه با هم بودنشون و اسم عشقش رو یادشه و هیچوقت نمیتونه اون لحظات و ماه هایی که از ته دل خندید رو یادش بره ولی چیزی که ا.ت هیچوقت نفهمید سوپرایز اون شب شوم بود بعد از اون شب دیگه ا.ت هیچوقت تولدش رو جشن نگرفت . اون تیغ اغشته به خون ا.ت شد ولی باعث کشتنش نشد حالا سال هاست که تیغ با خون خشک شده روش گوشه ای از خونه افتاده و نمایانگر اتفاقات گذشتس .
ا.ت بعد از اون دیگه هرگز عاشق نشد چون چان رفت و قلب ا.ت هم همراه خودش برد
ا.ت عاشق مردی شده بود که پنجره جدیدی به سوی دنیای روشن رو به روش باز کرده بود ولی اونقدر عاشقش نبود که خودش هم در این دنیا بمونه ولی عشق اونها هیچوقت به پایان نرسید چون اونها هم دیگه رو توی یک دنیای دیگه ملاقات خواهند کرد .
پایان
بچه ها چرا انقد حمایت ها کمه ؟
من برای کی دارم پست ها رو میزارم ؟
لطفا وقتی میخونید لایک و کامنت هم بزارید نظرتونو بگید من انرژی میگیرم و کارمو بهتر انجام میدم
مرسییییییی
#تهیونگ #جونگ_کوک #اسکیز #هیونجین #فلیکس #چان #چانگبین #لینو #هان #سونگمین #جونگین #بلک_پینک #جنی #لیسا #رزی #جیسو #جنلیسا
#بی_تی_اس
۴.۰k
۱۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.