(سخت گیر) پارت بیست و سوم
(سخت گیر) پارت بیست و سوم
ا.ت: اجوما که رفت تو میدونی
مامانتو بامن خوب نیست چرا
دعوت میکنی
کوک: مامانم و سونیا و پدرم تا پس
فردا نیستن
ا.ت: واقعا
کوک: بله
ا.ت: یعنی من خودم فردا
غذا رو درست کنم
کوک: کمکت میکنم
من خودم قبلا آشپز بودما
تو رستوران کار میکردم
ا.ت: داری راست میگی
کوک: آره
ا.ت: خب ببینم چیکار میکنی
فردا
کوک: میبینی
ا.ت: بریم پایین بشینیم
دیگه اجازه میدی
کوک: آره بریم
کوک: خب من برم
ا.ت: کجا این موقع
کوک: شرکت کار دارم
تا دو ساعت دیگه بر
میگردم
ا.ت: میخوای منو تنها بزاری
کوک: سریع برمیگردم دیگه
ا.ت: برو مهم نیست اجوما ونیست
حتما دزد میاد خونه منو میگیره منو
میکشه
کوک:نمیرم باشه زود میومدم
ا.ت: برو من برام مهم نیستی
کوک:چرا
ا.ت: باهات قهرم
کوک: عزیز دلم قهر نکن یه
روز خونه تنهاییم دیگه
ا.ت:دوست داری خونه تنها
باشیم یه خونه ای مثل همین
بگیر
کوک:نمیتونم
ا.ت: پول نداری
کوک: منظورم این نبود
منظورم این بود بدون خانوادم نمیتونم
ا.ت: منم شوخی کردم باور نکن
اخه چطور دلم میاد این عمارت و ول
کنم
ا.ت: گرسنه مه
کوک: سفارش بدیم
ا.ت: چی
کوک: هرچی بخوای
ا.ت: پیتزا و ساندویچ و سیب
زمینی سرخ کرده و استیک
کوک:این همه
ا.ت: خب زیاده
کوک: الان سفارش میدم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یک ساعت بعد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کوک:ا.ت غذا ها رسیدن
ا.ت: وایی یامی یامی
کوک:نوش جونت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
چند دقیقه بعد (بستگی داره
تند بخوره یا آروم)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ا.ت: تموم شد
کوک: نوش جونت
#کوک
#فیک
ا.ت: اجوما که رفت تو میدونی
مامانتو بامن خوب نیست چرا
دعوت میکنی
کوک: مامانم و سونیا و پدرم تا پس
فردا نیستن
ا.ت: واقعا
کوک: بله
ا.ت: یعنی من خودم فردا
غذا رو درست کنم
کوک: کمکت میکنم
من خودم قبلا آشپز بودما
تو رستوران کار میکردم
ا.ت: داری راست میگی
کوک: آره
ا.ت: خب ببینم چیکار میکنی
فردا
کوک: میبینی
ا.ت: بریم پایین بشینیم
دیگه اجازه میدی
کوک: آره بریم
کوک: خب من برم
ا.ت: کجا این موقع
کوک: شرکت کار دارم
تا دو ساعت دیگه بر
میگردم
ا.ت: میخوای منو تنها بزاری
کوک: سریع برمیگردم دیگه
ا.ت: برو مهم نیست اجوما ونیست
حتما دزد میاد خونه منو میگیره منو
میکشه
کوک:نمیرم باشه زود میومدم
ا.ت: برو من برام مهم نیستی
کوک:چرا
ا.ت: باهات قهرم
کوک: عزیز دلم قهر نکن یه
روز خونه تنهاییم دیگه
ا.ت:دوست داری خونه تنها
باشیم یه خونه ای مثل همین
بگیر
کوک:نمیتونم
ا.ت: پول نداری
کوک: منظورم این نبود
منظورم این بود بدون خانوادم نمیتونم
ا.ت: منم شوخی کردم باور نکن
اخه چطور دلم میاد این عمارت و ول
کنم
ا.ت: گرسنه مه
کوک: سفارش بدیم
ا.ت: چی
کوک: هرچی بخوای
ا.ت: پیتزا و ساندویچ و سیب
زمینی سرخ کرده و استیک
کوک:این همه
ا.ت: خب زیاده
کوک: الان سفارش میدم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یک ساعت بعد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کوک:ا.ت غذا ها رسیدن
ا.ت: وایی یامی یامی
کوک:نوش جونت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
چند دقیقه بعد (بستگی داره
تند بخوره یا آروم)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ا.ت: تموم شد
کوک: نوش جونت
#کوک
#فیک
۱۰.۷k
۰۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.