ژوپیتر : ای کرم بی شرم؛ پس اگر من پادشاه تو نیستم چه کسی
ژوپیتر : ای کرم بی شرم؛ پس اگر من پادشاه تو نیستم چه کسی تو را خلق کرده است؟
ارست : تو نباید مرا آزاد خلق کرده باشی.
ژوپیتر : من این آزادی را برای این به تو دادم که خدمت بندگی مرا بکنی.
ارست : شاید؛ ولی الان بر ضد خودت برگشته است، و حالا دیگر هیچکاری از این بابت نمی توان کرد، هیچکس نمی تواند جلو آن را بگیرد.
ژوپیتر : بالاخره طلب بخشش کن.
ارست : من طلب بخشش نمی کنم.
ژوپیتر : حقیقتا؟ هیچ می دانی : این آزادی که تو بنده اش شده ای به یک بخشش شباهت دارد؟
ارست : ژوپیتر، من نه بنده ام و نه ارباب. من آزادی خودم هستم! همین که مرا خلق کردی دیگر از زیر بار تو درآمدم.
#ژان_پل_سارتر
_مگسها
ارست : تو نباید مرا آزاد خلق کرده باشی.
ژوپیتر : من این آزادی را برای این به تو دادم که خدمت بندگی مرا بکنی.
ارست : شاید؛ ولی الان بر ضد خودت برگشته است، و حالا دیگر هیچکاری از این بابت نمی توان کرد، هیچکس نمی تواند جلو آن را بگیرد.
ژوپیتر : بالاخره طلب بخشش کن.
ارست : من طلب بخشش نمی کنم.
ژوپیتر : حقیقتا؟ هیچ می دانی : این آزادی که تو بنده اش شده ای به یک بخشش شباهت دارد؟
ارست : ژوپیتر، من نه بنده ام و نه ارباب. من آزادی خودم هستم! همین که مرا خلق کردی دیگر از زیر بار تو درآمدم.
#ژان_پل_سارتر
_مگسها
۱۰.۹k
۱۷ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.