سعی خواهم کرد خودم را از تو خلاص کنم سعی خواهم کرد سالم

سعی خواهم کرد خودم را از تو خلاص کنم. سعی خواهم کرد سالم باشم و مثل بقیه نفس بکشم. خواهش می‌کنم ببخش. دارم مهمل می‌گویم. همه‌اش بی‌خود و غلط است. فقط خواستم با تو درد دل کنم. دروغ است. دروغ گفتم. دروغ نوشتم. دارم خودم را گول می‌زنم. بی‌خود از مدت صحبت می‌کنم. احساسم این است که من بیرون از زمان با تو بوده‌ام. خارج از قلمرو زمان. این‌ها همه تب و تاب است. ناتوانی‌ست و خالی بودن. اینجا هیچ چیز مرا پُر نمی‌کند. تلقین هم نمی‌تواند مرا پُر کند. تو درست فکر می‌کنی، ریشه من در تمدنی‌ست که ولنگاری با دستورهای اخلاقی آن نمی‌خواند. اما ضمنا من ولنگارم. اصلا نمی‌دانم چه می‌گویم. فقط می‌دانم که درهم ریخته‌ام. دیگر بس. فعلا بس. قربانت. l

ــ شب یک، شب دو
#بهمن_فرسی



من از این بیماری انسان که همیشه می‌خواهد چیزی پنهان کردنی و بروزندادنی داشته باشد هیچ‌وقت سردرنیاوردم. البته یک دلیل دارم، ما از هم پنهان می‌کنیم تا بتوانیم در کنار هم بمانیم ..//
دیدگاه ها (۰)

همی بر خروشید و فریاد خواندجهان را سراسر سوی داد خواندبپویید...

چه جوانانی اسماعیل، میبینی؟ چه جوانانی!بسیاری شان هنوز صورت ...

ژوپیتر : ای کرم بی شرم؛ پس اگر من پادشاه تو نیستم چه کسی تو ...

خسته‌ام ، این دست‌ها خسته‌اند و چرا این‌قدر خسته‌اند ؟دقیق م...

موسیقی

میدانی درد دارد :))))قفسه ی سینه ام درد دارد دردی مشابه با ش...

🌱🍒این شعرا را برایت به یادگار می گذارم        دلی نوجوان را ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط