باز ای دل دل دیوانه هوا زد به سرت

باز ای دل ، دل دیوانه هوا زد به سرت ؟
کرده ای باز فراموش همه شب چشم ترت ؟

باز داری طلب عشق که دیوانه شوی ؟
دلبری گیری و هر لحظه در آرد پدرت ؟

تو چرا زود ز یادت همهٔ غمها رفت ؟
چه کسی سر به تو زد یا که گرفته خبرت ؟

تو کجا عشق کجا ای دل تنها شده ام ؟
باز خواهی که شود خم ز عذابش کمرت ؟

عشق سهم تو نباشد ز چه بیهوده روی ؟
چه شده باز به سر آمده فکر خطرت ؟

دل من ای دل دیوانه تو آرام بخواب
دلبری نیست که یک لحظه بجوید اثرت....
دیدگاه ها (۱)

فواره وار سر به هوایی و سر به زیرچون تلخی شراب دل آزار و دلپ...

ﺑﺎﺯ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻧﻪ ﻧﮕﻮﯾﯿﺪ ﺑﺎ ﺗﺮﺍﻧﻪ ﻣﯽ ﺳﺮﺍﯾﻢ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﺍﻧﻪ ﺟﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮﺑﺎﺯ ...

رحم کن! ای بی‌مروّت! ای زمان!لحظه‌ای در جایِ خود، ثابت بمان!...

عشق میخواهم ولی همراه اشک و آه نه!رشتهء مستحکمی، بازی باد و ...

از   کوچه  زیبای   تو   امروز  گذشتمدیدم که همان  عاشق معشوق...

همچو من وصل تو را هیچ سزاواری هست؟یا چو من هجر تو را هیچ گرف...

تقدیم به فرشته بهشتیم جانانم:🫀🌹عشق یعنی با تو خواندن از جنون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط