عشق میخواهم ولی همراه اشک و آه نه

عشق میخواهم ولی همراه اشک و آه نه!
رشتهء مستحکمی، بازی باد و کاه نه!

حس تنهایی تلخی، می کشد روح مرا
عشق میخواهم رفاقت گاه یا بیگاه نــــــــه

طاقت تاریکی و سرما ندارم، زین سبب
آفتابی گرم می خواهم، فروغ ماه نه!

عشق پاکی رنگ نور و نرم از جنس حریر
عشق سوزانی ، ولی یک شعلهء گمراه نه!

الفتی دیرینه میخواهم رها از مرزها
یار و همراهی، ولی در بُعد سال و ماه نه!

جاده ناپیدا و من در جستجوی همسفر
همسفر تا انتها، تا نیمه های راه نه!

میتوان از هرچه در دنیا به آسانی گذشت
از وفا و عشق حتی لحظه ای کوتاه نه
دیدگاه ها (۱)

رحم کن! ای بی‌مروّت! ای زمان!لحظه‌ای در جایِ خود، ثابت بمان!...

باز ای دل ، دل دیوانه هوا زد به سرت ؟کرده ای باز فراموش همه ...

من “حافظ” عشق تو و دیوانه ی فالتمن “مولوی” عهد تو با شوق وصا...

دیشب دل من باز...نمک گیر شما شد...پیغام تورا دیده و.....پا گ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط