P54
همینطور دست به سینه نگاهم کرد و گفت : بشین
بعدم نگاهشو ازم گرفت و به تخته داد و شروع به توضیح ادامه درس کرد ، نفس عمیقی کشیدم و سرجام نشستم ، کاغذی از گوشیه دفترم کندم و روش چیزی نوشتم (مرسی) بعدم بدون اینکه معلم بفهمه برگشتم و گذاشتمش روی میز پشتی و دوباره تو جام صاف نشستم .....پسر پشتیم یه پسر با عینک و درواقع خیلی درس خون بود برای همین تو جوابی که بهم داد شکی نکردم و گفتمش .... به اخرای مدرسه رسیده بودیم که با خوردن زنگ مدرسه هیچکس به معلم توجهی نکرد و همه به بیرون دویدن ....منم کیفم رو برداشتم و اروم از روی صندلیم بلند شدم و به سمت در رفتم ....دستمو به ستمش بردم که با صدای معلم دستمو عقب کشیدم و نگاهمو به چهرش دادم .
معلم : امیدوارم سریه بعدی درس بخونی
لحنش تحقیر آمیز بود و تقریبا داشت مسخرم میکرد .. اما من هیچی نمیتونستم بگم پس فقط سرمو پایین انداختم و گفتم : چشم
بعدم از کلاس بیرون رفتم و به سمت طبقه بالا حرکت کردم و یکی یکی از پله ها بالا رفتم....طبقه بالا کلاس سال اخری ها بود و من احساس غریبی زیادی میکردم شایدم برای این بود که تاحالا نیومده بودم....میخواستم جین و پیدا کنم اما من نمیدونستم کلاس جین کجاست پس تصمیم گرفتم از کسی بپرسم برای همین به سمت اولین پسری که به دیوار تکیه داده بود و چشمم خورد بهش رفتم و اروم گفت : ببخشید
وقتی متوجه من شد نگاهشو بهم داد و گفت : بله ؟؟
ا/ت : شما جینو میشناسید ؟؟
H : جین ؟؟
ا/ت : بله
کمی مکث کرد و بعد گفت : اها منظورت هندساممونه ؟؟ (handsome)
متعجب اما با خنده گفتم : چی ؟؟
از تعجبم خندید و گفت : بیا دنبالم
دنبالش رفتم که به سمت کلاسی رفت و داد زد : جین بیا یکی دنبال تو میگرده
سر جین از چهارچوب در بیرون اومد و با دهن پر گفت : هوم ؟؟
نگاهش که به من خورد سریع از روی میز پایین پرید که نزدیک بود بیوفته ....با قدم های تند خودش رو به هم رسوند و لقمه ای که توی دهنش بود رو به سختی قورت داد و گفت : ا/ت تویی ؟؟
بعدم نگاهشو ازم گرفت و به تخته داد و شروع به توضیح ادامه درس کرد ، نفس عمیقی کشیدم و سرجام نشستم ، کاغذی از گوشیه دفترم کندم و روش چیزی نوشتم (مرسی) بعدم بدون اینکه معلم بفهمه برگشتم و گذاشتمش روی میز پشتی و دوباره تو جام صاف نشستم .....پسر پشتیم یه پسر با عینک و درواقع خیلی درس خون بود برای همین تو جوابی که بهم داد شکی نکردم و گفتمش .... به اخرای مدرسه رسیده بودیم که با خوردن زنگ مدرسه هیچکس به معلم توجهی نکرد و همه به بیرون دویدن ....منم کیفم رو برداشتم و اروم از روی صندلیم بلند شدم و به سمت در رفتم ....دستمو به ستمش بردم که با صدای معلم دستمو عقب کشیدم و نگاهمو به چهرش دادم .
معلم : امیدوارم سریه بعدی درس بخونی
لحنش تحقیر آمیز بود و تقریبا داشت مسخرم میکرد .. اما من هیچی نمیتونستم بگم پس فقط سرمو پایین انداختم و گفتم : چشم
بعدم از کلاس بیرون رفتم و به سمت طبقه بالا حرکت کردم و یکی یکی از پله ها بالا رفتم....طبقه بالا کلاس سال اخری ها بود و من احساس غریبی زیادی میکردم شایدم برای این بود که تاحالا نیومده بودم....میخواستم جین و پیدا کنم اما من نمیدونستم کلاس جین کجاست پس تصمیم گرفتم از کسی بپرسم برای همین به سمت اولین پسری که به دیوار تکیه داده بود و چشمم خورد بهش رفتم و اروم گفت : ببخشید
وقتی متوجه من شد نگاهشو بهم داد و گفت : بله ؟؟
ا/ت : شما جینو میشناسید ؟؟
H : جین ؟؟
ا/ت : بله
کمی مکث کرد و بعد گفت : اها منظورت هندساممونه ؟؟ (handsome)
متعجب اما با خنده گفتم : چی ؟؟
از تعجبم خندید و گفت : بیا دنبالم
دنبالش رفتم که به سمت کلاسی رفت و داد زد : جین بیا یکی دنبال تو میگرده
سر جین از چهارچوب در بیرون اومد و با دهن پر گفت : هوم ؟؟
نگاهش که به من خورد سریع از روی میز پایین پرید که نزدیک بود بیوفته ....با قدم های تند خودش رو به هم رسوند و لقمه ای که توی دهنش بود رو به سختی قورت داد و گفت : ا/ت تویی ؟؟
۴.۱k
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.