پارت ۲۹
#پارت_۲۹
صبح که چشماو باز کردم،به ساعت نگاه کردم ۱۲ بوذ واااای خاک تو سرم...آرتین گفت امروز زود برم..سریع آماده شدم..به لبم نگاه کردم..زخم رو لبم خوب شده بود ولی تو دهنم نه هنوز مونده بود..خیلیم زیاد بود..سریع خودمو رسوندم استدیو..در زدم آرتین درو باز کرد
+سلام
_مگه نگفتم زود بیا؟
سرمو انداختم پایین
+ببخشید..خواب موندم..همین الان بیدار شدم..تا بیدار شدم سریع اومدم اینجا...بازم معذرت میخوام
سرمو گرفتم بالا..گوشهٔ چشمش چین خورده بود...میخواست بخنده
+بخشیدین؟
_بیا تو
رفتم تو و رفتم سمت اتاق اصلی..به همه سلام کردم..اِوین هم اومده بود..به اونم سلام کردم..چرا همش اینجاس...کار و زندگی نداره!
گیتارمو گذاشتم یه گوشه..با انرژی رو به بچه ها گفتم
+خب پاشین شروع کنیم دیگه..
_اول باید ملودی و آهنگو آرتین بسازه که ما شروع کنیم
رو به آرتین گفتم:+آقا آرتین شروع کن دیگه!
آرتین گفت:_کسی بلده کاخُن بزنه؟میخوام ریتم کاخنم بیارم ببینم چجوری میشه..هیشکی جواب نداد ولی من بلد بودم
+من بلدم
امیر علی گفت:مگه میشه؟
+ارع باو کاخن کاری نداره که دارین الان؟
آرتین رفت و یه کاخن آورد..نشستم روش و یه ذره زدم باهاش که برسام گفت:_سازهای دیگه هم بلدی
+نه...فقط همین دوتا
آرتین چنتا برگه نُت دستش بود...یکی داد به من
_اینو بزن
یکی داد به شایان_تو اینو بزن
یکیم داد به امیرعلی_توام اینو بزن
رو به من دوبارع گفت_آنا الان این آهنگو کار میکنیم خب؟خوب گوش کن ببین چه ریتمی از کاخن بهش میخوره باشه؟
+باشه
_خب شروع میکنیم
آهنگو قشنگ گوش کردم..کاخنش اسون بود..آهنگ تموم شد
_فهمیدی؟
+اوهوم..
گیتارم دستم بود+اینو بگیرین!
اِوین گفت:بده من
اومد گیتارو بگیره..تهش خورد به دهنم
+آی
با آی بلندم همه برگشتن سمتم..دستم رو دهنم بود..دستمو ورداشتم...وای دوباره خون..آرتین اومد سمتم رو به اوین گفت:چیکار کردی؟
اوین هیچی نمیگفت...آرتین دستمو گرفت و منو برد تو آشپزخونه...دوباره خودش دهنمو شست..دستمو شستم
_دهنتو باز کن
+درد میکنع
_حرف نزن باز کن دهنتو
باز کردم...یه دستمال گذاشت روش
_میخوای بریم دکتر!
با سر گفتم نه
_میخوای بری خونع؟
+نه
رفتیم دوباره پیش بچه ها...عرفان اومد پیشم:خوبی؟
چون دستمال تو دهنم بود نمیتونستم حرف بزنم..باسر جوابشو دادم..به اوین نگاه کردم...با خشم داشت نگاهم میکرد...من باید اینجوری نگاشکنم مرتیکه رو
(نظررررر)
صبح که چشماو باز کردم،به ساعت نگاه کردم ۱۲ بوذ واااای خاک تو سرم...آرتین گفت امروز زود برم..سریع آماده شدم..به لبم نگاه کردم..زخم رو لبم خوب شده بود ولی تو دهنم نه هنوز مونده بود..خیلیم زیاد بود..سریع خودمو رسوندم استدیو..در زدم آرتین درو باز کرد
+سلام
_مگه نگفتم زود بیا؟
سرمو انداختم پایین
+ببخشید..خواب موندم..همین الان بیدار شدم..تا بیدار شدم سریع اومدم اینجا...بازم معذرت میخوام
سرمو گرفتم بالا..گوشهٔ چشمش چین خورده بود...میخواست بخنده
+بخشیدین؟
_بیا تو
رفتم تو و رفتم سمت اتاق اصلی..به همه سلام کردم..اِوین هم اومده بود..به اونم سلام کردم..چرا همش اینجاس...کار و زندگی نداره!
گیتارمو گذاشتم یه گوشه..با انرژی رو به بچه ها گفتم
+خب پاشین شروع کنیم دیگه..
_اول باید ملودی و آهنگو آرتین بسازه که ما شروع کنیم
رو به آرتین گفتم:+آقا آرتین شروع کن دیگه!
آرتین گفت:_کسی بلده کاخُن بزنه؟میخوام ریتم کاخنم بیارم ببینم چجوری میشه..هیشکی جواب نداد ولی من بلد بودم
+من بلدم
امیر علی گفت:مگه میشه؟
+ارع باو کاخن کاری نداره که دارین الان؟
آرتین رفت و یه کاخن آورد..نشستم روش و یه ذره زدم باهاش که برسام گفت:_سازهای دیگه هم بلدی
+نه...فقط همین دوتا
آرتین چنتا برگه نُت دستش بود...یکی داد به من
_اینو بزن
یکی داد به شایان_تو اینو بزن
یکیم داد به امیرعلی_توام اینو بزن
رو به من دوبارع گفت_آنا الان این آهنگو کار میکنیم خب؟خوب گوش کن ببین چه ریتمی از کاخن بهش میخوره باشه؟
+باشه
_خب شروع میکنیم
آهنگو قشنگ گوش کردم..کاخنش اسون بود..آهنگ تموم شد
_فهمیدی؟
+اوهوم..
گیتارم دستم بود+اینو بگیرین!
اِوین گفت:بده من
اومد گیتارو بگیره..تهش خورد به دهنم
+آی
با آی بلندم همه برگشتن سمتم..دستم رو دهنم بود..دستمو ورداشتم...وای دوباره خون..آرتین اومد سمتم رو به اوین گفت:چیکار کردی؟
اوین هیچی نمیگفت...آرتین دستمو گرفت و منو برد تو آشپزخونه...دوباره خودش دهنمو شست..دستمو شستم
_دهنتو باز کن
+درد میکنع
_حرف نزن باز کن دهنتو
باز کردم...یه دستمال گذاشت روش
_میخوای بریم دکتر!
با سر گفتم نه
_میخوای بری خونع؟
+نه
رفتیم دوباره پیش بچه ها...عرفان اومد پیشم:خوبی؟
چون دستمال تو دهنم بود نمیتونستم حرف بزنم..باسر جوابشو دادم..به اوین نگاه کردم...با خشم داشت نگاهم میکرد...من باید اینجوری نگاشکنم مرتیکه رو
(نظررررر)
۶.۵k
۲۹ تیر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.