[bad student]
[bad student]
گفتم اینم بزارم چون اتفاق باحالی قراره بیوفته و اینکه بقیه که کنجکاو شدن خفم نکنن اوکی بریم شرو کنیم
ا/ت ویو
_میشه که تو نمره به من ارفاق کنین
+معلومه که نه باید درستو میخوندی
_اخه ........
+اخه چی مطمئنم هیچ دلیل موجهی نداری
دیدم داره عرق میریزه گونه هاشم گل گرفته بود
+ خ..خوبی ؟
کوک ویو
لباسی که امروز پوشیده بود تنگ بود و من بی جنبه داشتم تحریک میشدم
+خ..خوبی
_ب..بله..ی.یعنی نه
+چرا میخوای بری دکتر ؟
دست خودم نبود ولی انقدر جذبش شده بودم که نا خواسته داشتم نزدیکش میشدم
از زبان راوی (بنده)
کوک داشت نزدیک ا/ت میشد دیگه به خواستش باخته بود پس فقط تصمیم گرفت لذت ببره در حالی کا ا/ت شوک شده بود
+جونگکوک داری چیکار می کنی بچه ؟
_هیشش بیبی فقط همراهی کن
+چ..چی میگی انقدر نیا نزدیک
ا/ت میخواست پسش بزنه که کوک با دوتا دستش دو تا دست اونو قفل کرد و دوتا پاشو گذاشت لای پای ا/ت و تمام شاتس ا/ت برای در رفتن رو از بین برد
ا/ت باورش نمیشد که الان زورش به یه بچه هم نمیرسه چجوری انقدر زورش زیاد بود ؟
_زورم برات زیاده بیب ؟ الکی که باشگاه نرفتم
+نه خیر فقط نمیخوام لهت کنم همین الان ولم..........
که کوک لباش رو کوبوند رو لبای ا/ت و از همون اول محکم مک زدن رو شرو کرد ا/ت تقلا میکرد که سرشو جدا کنه که کوک بایه دستش دوتا دستاشو قفل نگه داشت و با یکی چونه ا/ت رو نگه داشت و زبونشو وارد دهنش کرد.
ا/ت این لحظه احساس ضعف کرد و جونگکوک همینطور بیشتر زبونشو وارد دهنش میکرد.
کوک در همین حین پایین تنش رو به مال ا/ت میکوبید که باعث شد ا/ت شرو به ناله کردن تو دهن کوک بکنه و کوک از هنین لذت میبرد پس محکمتر می کوبید........
تموم شد امیدوارم خوشتون اومده باشه 💕
گفتم اینم بزارم چون اتفاق باحالی قراره بیوفته و اینکه بقیه که کنجکاو شدن خفم نکنن اوکی بریم شرو کنیم
ا/ت ویو
_میشه که تو نمره به من ارفاق کنین
+معلومه که نه باید درستو میخوندی
_اخه ........
+اخه چی مطمئنم هیچ دلیل موجهی نداری
دیدم داره عرق میریزه گونه هاشم گل گرفته بود
+ خ..خوبی ؟
کوک ویو
لباسی که امروز پوشیده بود تنگ بود و من بی جنبه داشتم تحریک میشدم
+خ..خوبی
_ب..بله..ی.یعنی نه
+چرا میخوای بری دکتر ؟
دست خودم نبود ولی انقدر جذبش شده بودم که نا خواسته داشتم نزدیکش میشدم
از زبان راوی (بنده)
کوک داشت نزدیک ا/ت میشد دیگه به خواستش باخته بود پس فقط تصمیم گرفت لذت ببره در حالی کا ا/ت شوک شده بود
+جونگکوک داری چیکار می کنی بچه ؟
_هیشش بیبی فقط همراهی کن
+چ..چی میگی انقدر نیا نزدیک
ا/ت میخواست پسش بزنه که کوک با دوتا دستش دو تا دست اونو قفل کرد و دوتا پاشو گذاشت لای پای ا/ت و تمام شاتس ا/ت برای در رفتن رو از بین برد
ا/ت باورش نمیشد که الان زورش به یه بچه هم نمیرسه چجوری انقدر زورش زیاد بود ؟
_زورم برات زیاده بیب ؟ الکی که باشگاه نرفتم
+نه خیر فقط نمیخوام لهت کنم همین الان ولم..........
که کوک لباش رو کوبوند رو لبای ا/ت و از همون اول محکم مک زدن رو شرو کرد ا/ت تقلا میکرد که سرشو جدا کنه که کوک بایه دستش دوتا دستاشو قفل نگه داشت و با یکی چونه ا/ت رو نگه داشت و زبونشو وارد دهنش کرد.
ا/ت این لحظه احساس ضعف کرد و جونگکوک همینطور بیشتر زبونشو وارد دهنش میکرد.
کوک در همین حین پایین تنش رو به مال ا/ت میکوبید که باعث شد ا/ت شرو به ناله کردن تو دهن کوک بکنه و کوک از هنین لذت میبرد پس محکمتر می کوبید........
تموم شد امیدوارم خوشتون اومده باشه 💕
۸.۵k
۱۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.