استاد کیم فصل

استاد کیم ( فصل ۲ )
پارت ۶۲

مینو: من نمیخواستم با کانگ دا ازدواج کنم .... ولی پدرم بزور مجبورم کرد تا باهاش ازدواج کنم دیروز هم کانگ دا بود که منو دزدید...
با هر حرفی می‌زد اشک هایش جاری میشدن
آقا لی دیگه تاقت نیاورد و سمته مینو هجوم پیدا کرد تا میخواست بهش سیلی بزنه که تهیونگ مانع شد و دست پدر منیو را گرفت و تهیونگ از رو زمین بلند شد
تهیونگ : اقا لی شما دیگه حق ندارید رو همسرم دست بلند کنید مینو دیگه همسره منه
اقا کیم : پسرم دستش رو ول کن
تهیونگ دست اقا لی را ول کرد و همان دیقه کانگ دا مشتی به تهیونگ زد که اوفتاد رو زمین و دهان اش پر از خون شد
مینو دادی کشید و سمته تهیونگ رفت
مینو : استاد ... تهیونگ
تهیونگ بلند شد و این بار تهیونگ بود که مشتی به کانگ دا زد که باعث اوفتاد رو زمین اش شد
تهیونگ رو کانگ دا نشست و تا میخواست مشت به صورت کانگ دا میزد
خانم چو : داره پسرم رو میکشه ترو خدا کمکش کنید
یون وو : حقشه اون بود که خواهرم رو دزدید
پدر کانگ دا و تیهان تهیونگ را از کانگ دا دور کرد ...
تهیونگ بهش حمله ور میشد ولی تهیان اون را سفت گرفته بود مینو سمته تهیونگ رفت و بازو تهیونگ را گرفت
مینو : استاد تهیونگ خواهش میکنم... ولش کن
اقا لی دست مینو را گرفت و قدم برداشت
ولی تهیونگ دست مینو را گرفت و سمته خودش کشوند و پشته سرش مینو قائم شد
تهیونگ : مینو همسر قانونیه منه پس هیچ جایی نمیتونی ببریش
اقا لی : کیم تهیونگ تو با این کارت به خانواده لی و خانواده چو دشمنی خیلی بزرگی ایجاد کردی
تهیونگ : تا وقتی زندم از خانوادم و همچنین همسرم مراقبت میکنم حتی اکه به قیمت جونمم که شده
کانگ دا خندید و از رو زمین بلند شد
کانگ دا: از امشب به بعد یه دشمن داری تهیونگ اونم خوده منم بیچارت میکنم
تهیونگ: اگه خودت شدی چی
اقا چو: بریم ....
مادر کانگ دا رفت سمت اش و دست پسرش را گرفت از عمارت خارج شدن خانم لی سمته دخترش رفت و در آغوش اش گرفت مینو شوکه شد بود همچین انتظاری از مادرش نداشت خیلی آروم گفت
خانم لی : آفرین دخترم
اقا لی دست همسرش را گرفت و از مینو جدا کرد
مینو : م...مادر
اقا لی: ما دیکه دختری به اسم مینو نداریم

@Yonjin953