چشمان دریایی
چشمان دریایی
♡p7.
خاطرات قدیمی دوباره به ذهنم هجوم آوردند...
۶ سال بعد ، قبل از مرگ پدرش
= بابا ولی من نمیخوام بیام اونجا آدما...خیلی ... گندن!
+ 😄 نمیشه باید با محل کارت آشنا بشی رئیس کوچولو اونا باهات کاری ندارن تازه بهت احترامم می زارن
= واقعا ؟
+ اره قشنگم حالا بدو سوار ماشین شو بزن بریم که داره دیر میشه
= باشه بابایی
با ایستادن ماشین هیجان دختر کوچولو چندین برابر شد پدرش پیاده شد و مثل پرنسس قصه ها دستش رو گرفت و پیاده شدن با وارد شدن اون دو همه سر تعظیم فرود آوردند همان طور که پدرش بهش قول داده بود .
لب خندی بر روی صورت بانمک دختر افتاد و باعث شد پدرش هم لبخند بزنه و باهم وارد همون دفتر شدن ، زیبایی و هیجان اون روز بیشتر نباشه ، کم تر از امروز نبود ...
تق تق ...
@ بیا تو
= سلام 🙂
@ او سلام خانم
= هن خانم چیه دیگه چه یهو رسمی شدی راحت باش
@ ا..ها اوکی بیا بشین
= چرا ازم خواستید بیام ؟
@ خانم ات دیگه زمانش رسیده میتونید این مسئولیت رو قبول کنید ؟
= او خب راستش مطمئن نیستم فکر کنم بهتر باشه فعلا من دستیار شخصیه شما بشم تا یسری چیز ها رو ازتون یاد بگیرم امکانش هست ؟
@ ها تو واقعا آدم عجیبی هستی به طرز باور نکردنی آدم با شخصیتی هستی هستی معلومه آقای جی بزرگتون کردن
خب بله اینم میشه میتونی یک سال دستیار شخصیم باشی و هر جا میرم بیای اما مواظب باش قانون اول رو همیشه یادت باشه
= ممنون ، حتما یادم می مونه اما یکم سخته عمل بهش
@ عادت میکنی حالا با من بیا
= ها ... بله الان میام
شرط ۴ لایک
♡p7.
خاطرات قدیمی دوباره به ذهنم هجوم آوردند...
۶ سال بعد ، قبل از مرگ پدرش
= بابا ولی من نمیخوام بیام اونجا آدما...خیلی ... گندن!
+ 😄 نمیشه باید با محل کارت آشنا بشی رئیس کوچولو اونا باهات کاری ندارن تازه بهت احترامم می زارن
= واقعا ؟
+ اره قشنگم حالا بدو سوار ماشین شو بزن بریم که داره دیر میشه
= باشه بابایی
با ایستادن ماشین هیجان دختر کوچولو چندین برابر شد پدرش پیاده شد و مثل پرنسس قصه ها دستش رو گرفت و پیاده شدن با وارد شدن اون دو همه سر تعظیم فرود آوردند همان طور که پدرش بهش قول داده بود .
لب خندی بر روی صورت بانمک دختر افتاد و باعث شد پدرش هم لبخند بزنه و باهم وارد همون دفتر شدن ، زیبایی و هیجان اون روز بیشتر نباشه ، کم تر از امروز نبود ...
تق تق ...
@ بیا تو
= سلام 🙂
@ او سلام خانم
= هن خانم چیه دیگه چه یهو رسمی شدی راحت باش
@ ا..ها اوکی بیا بشین
= چرا ازم خواستید بیام ؟
@ خانم ات دیگه زمانش رسیده میتونید این مسئولیت رو قبول کنید ؟
= او خب راستش مطمئن نیستم فکر کنم بهتر باشه فعلا من دستیار شخصیه شما بشم تا یسری چیز ها رو ازتون یاد بگیرم امکانش هست ؟
@ ها تو واقعا آدم عجیبی هستی به طرز باور نکردنی آدم با شخصیتی هستی هستی معلومه آقای جی بزرگتون کردن
خب بله اینم میشه میتونی یک سال دستیار شخصیم باشی و هر جا میرم بیای اما مواظب باش قانون اول رو همیشه یادت باشه
= ممنون ، حتما یادم می مونه اما یکم سخته عمل بهش
@ عادت میکنی حالا با من بیا
= ها ... بله الان میام
شرط ۴ لایک
۴.۰k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.