زندگی بی رحمانه. part2
زندگی بی رحمانه. part2
*ویو ا/ت
دیدم که یکی داره دنبالمون میاد.
داشتم وسایلارو میزاشتم که یک دستمال امد رو صودتم.و سیااهیییی..........
وقتی بیدار شدم که تو یک اتاق بزرگ و لوکس بودم. دستامو با زنجیر به تخت وصل کرده بودن.
دیدم کع در باز شد و همون پسره که تو پاساژ دیدم امد تو. منو بقل کردو گزاشت رو تخت منم هی وول میخودم تا از دستش خلاص شم ولی نمیشد. وقتی منو گزاشت رو تخت خودشم امد روم دهنمو باز کرد.
ا/ت: ولم کن عوضیییی «داد»
؟؟: هیسسس نه ولت نمیکنم اگه یک بار دیگه جیغ بزنی کار بدی میکنم.
ساکت شدمو پرسیدم.
ا/ت: من اینجا چیکار میکنم؟
؟؟: میفهمی.
دستامو باز کرد.
؟؟: اسمت چیه؟؟
ا/ت: ا/ت. تو اسمت چیه؟؟
کوک: جونگ کوک. میتونی کوک صدام کنی.
یادم امد که لینا نیست.
ا/ت: ببخشید دوستم کجاست؟؟
کوک: پیش اون یکی دوستمه.
رفت بیرون و درو قفل کرد.
منم رفتم کوبیدم به در.
ا/ت: در رو باز کن لطفاااا.«گریه»
ولی صدایی نشنیدم
رفتم رو تخت نشستمو گریه میکردم.
بعد از چند ساعت خوابم برد.
وقتی بیدار شدم دیدم کوک امده بقلم خوابیده.
خیلی ناز خوابیده بود منم بلند نشدم که بیدار بشه و رفتم تو بغلش و خوابیدم.
*ویو کوک
بیدار شدم دیدم کع ا/ت امده تو بغلم خوابیده.
منم دستمو بردم بالای سرش و موهاشو ناز میکردم کههه................
ادامه دارد......
شرط پارت بعد
۴تا لایک
۲هم کامنت
ببخشید نتونستم بزارچون امتحانا شروع شده پس ناراحت نشید
*ویو ا/ت
دیدم که یکی داره دنبالمون میاد.
داشتم وسایلارو میزاشتم که یک دستمال امد رو صودتم.و سیااهیییی..........
وقتی بیدار شدم که تو یک اتاق بزرگ و لوکس بودم. دستامو با زنجیر به تخت وصل کرده بودن.
دیدم کع در باز شد و همون پسره که تو پاساژ دیدم امد تو. منو بقل کردو گزاشت رو تخت منم هی وول میخودم تا از دستش خلاص شم ولی نمیشد. وقتی منو گزاشت رو تخت خودشم امد روم دهنمو باز کرد.
ا/ت: ولم کن عوضیییی «داد»
؟؟: هیسسس نه ولت نمیکنم اگه یک بار دیگه جیغ بزنی کار بدی میکنم.
ساکت شدمو پرسیدم.
ا/ت: من اینجا چیکار میکنم؟
؟؟: میفهمی.
دستامو باز کرد.
؟؟: اسمت چیه؟؟
ا/ت: ا/ت. تو اسمت چیه؟؟
کوک: جونگ کوک. میتونی کوک صدام کنی.
یادم امد که لینا نیست.
ا/ت: ببخشید دوستم کجاست؟؟
کوک: پیش اون یکی دوستمه.
رفت بیرون و درو قفل کرد.
منم رفتم کوبیدم به در.
ا/ت: در رو باز کن لطفاااا.«گریه»
ولی صدایی نشنیدم
رفتم رو تخت نشستمو گریه میکردم.
بعد از چند ساعت خوابم برد.
وقتی بیدار شدم دیدم کوک امده بقلم خوابیده.
خیلی ناز خوابیده بود منم بلند نشدم که بیدار بشه و رفتم تو بغلش و خوابیدم.
*ویو کوک
بیدار شدم دیدم کع ا/ت امده تو بغلم خوابیده.
منم دستمو بردم بالای سرش و موهاشو ناز میکردم کههه................
ادامه دارد......
شرط پارت بعد
۴تا لایک
۲هم کامنت
ببخشید نتونستم بزارچون امتحانا شروع شده پس ناراحت نشید
۵۹۴
۰۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.