آقا اجازه هست خانمتون رو نگاه کنم

آقا اجازه هست خانمتون رو نگاه کنم.....
جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی موأدبانه گفت : ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟

مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد

مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس … خجالت نمی کشی؟ …

جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور موأدبانه و متین ادامه داد

خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن ولذت می برن من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم
، … حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم

مرد خشکش زد … همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد …
دیدگاه ها (۱۰)

انهدام یک گروه تروریستی وابسته به #داعش در کرمانشاه

#بسم_الله_الرحمن_الرحیم..دستگیری تعدادی از مدیران گروه‌ها و ...

کلید شیخ حسن روحانی پیدا شد

شروع تبلیغات روحانی در سفر استانی به کهگیلویه و بویراحمد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط