چند پارتی
چند پارتی
اسم :دشمن خونی
part:2
جولیا:اوه ا.ت ببخشید یادآوری
کردم
ا.ت:اشکال نداره من دیگه قبول کردم(لبخند تلخ)
جولیا:ببخشید فقط اون موقعه چند سالت بود
ا.ت:۱۸ سال
جولیا:اوه یعنی ۸ سال گذشته
ا.ت:آره
جولیا:من دیگه برم به جشن برسم
ا.ت:اوکی
جولیا رفت و ا.ت رو صندلی نشست و به گارسون گفت براش الکل بیارن از اینکه خاطرات یادش اومده بود ناراحت بود
۲ ساعت بعد
دهمین لیوان هم سرکشید خیلی مست شده بود جوری که دیگه کاراش دست خودش نبود دو سه بار بادیگارداش بهش گفتن که ببرنش و لی خودش هی میگفت نه اینقدر الکل خورده بود که هیچ کس رو نمی شناخت که یهو یه پسر جذاب رو دید و رفت که مخش رو بزنه
ا.ت:ببخشید شما دریایید آخه تو چشماتون غرق شدم
جیمین:ا.ت مثل اینکه خیلی خوردی(خنده)
ا.ت:چرا بهم میخندی(ناراحت)
جیمین:ا.ت واقعا خیلی دیوونه ای(خنده)
ا.ت بخاطر اینکه جیمین بهش میخندید مشت های آروم آرومی به شکم جیمین زد که تعادلش رو از دست داد و افتاد رو جیمین و چون خوابش میومد همون جا رو جیمین خوابید
جیمین:خدایا این چرا اینقدر مست کرده
تصمیم گرفتم ا.ت رو ببرم خونم تا بخوابه
راننده:کجا بریم ارباب
جیمین:خونه
راننده:چشم
تو راه به چهره ا.ت نگاه میکردم هنوز هم همون قدر خوشگل بود
اون شب تو بار واقعا چه اتفاقی افتاد که صبح ا.ت رو اونجوری دیدم
ادامه دارد .....
#بی_تی_اس #نامجون #جین #شوگا #یونگی #اگوست_دی #هوسوک #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #استری_کیدز #فلیکس #هیونجین #هان #چان #چانگبین #جونگین #سونگمین #لینو #تی_اکس_تی #جی_آیدل #بلک_پینک
اسم :دشمن خونی
part:2
جولیا:اوه ا.ت ببخشید یادآوری
کردم
ا.ت:اشکال نداره من دیگه قبول کردم(لبخند تلخ)
جولیا:ببخشید فقط اون موقعه چند سالت بود
ا.ت:۱۸ سال
جولیا:اوه یعنی ۸ سال گذشته
ا.ت:آره
جولیا:من دیگه برم به جشن برسم
ا.ت:اوکی
جولیا رفت و ا.ت رو صندلی نشست و به گارسون گفت براش الکل بیارن از اینکه خاطرات یادش اومده بود ناراحت بود
۲ ساعت بعد
دهمین لیوان هم سرکشید خیلی مست شده بود جوری که دیگه کاراش دست خودش نبود دو سه بار بادیگارداش بهش گفتن که ببرنش و لی خودش هی میگفت نه اینقدر الکل خورده بود که هیچ کس رو نمی شناخت که یهو یه پسر جذاب رو دید و رفت که مخش رو بزنه
ا.ت:ببخشید شما دریایید آخه تو چشماتون غرق شدم
جیمین:ا.ت مثل اینکه خیلی خوردی(خنده)
ا.ت:چرا بهم میخندی(ناراحت)
جیمین:ا.ت واقعا خیلی دیوونه ای(خنده)
ا.ت بخاطر اینکه جیمین بهش میخندید مشت های آروم آرومی به شکم جیمین زد که تعادلش رو از دست داد و افتاد رو جیمین و چون خوابش میومد همون جا رو جیمین خوابید
جیمین:خدایا این چرا اینقدر مست کرده
تصمیم گرفتم ا.ت رو ببرم خونم تا بخوابه
راننده:کجا بریم ارباب
جیمین:خونه
راننده:چشم
تو راه به چهره ا.ت نگاه میکردم هنوز هم همون قدر خوشگل بود
اون شب تو بار واقعا چه اتفاقی افتاد که صبح ا.ت رو اونجوری دیدم
ادامه دارد .....
#بی_تی_اس #نامجون #جین #شوگا #یونگی #اگوست_دی #هوسوک #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #استری_کیدز #فلیکس #هیونجین #هان #چان #چانگبین #جونگین #سونگمین #لینو #تی_اکس_تی #جی_آیدل #بلک_پینک
۸.۸k
۱۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.