ادامه ی تک پارتی ....
نامجون جلو اومد و زمزمه کرد:جی،میدونم که دوسم داری،اما مطمئنی که عشق به من درسته؟
جی یونگ دست نامجون رو گرفت و جواب داد:عشق هیچ وقت بی دلیل نیست.
من عاشق توم.
نامجون،آروم جلو رفت و بوسه کوچیکی رو روی لبهاش نشوند.
ناگهان کلاس پر از صدای سوت و جیغ بچه ها شد،نامجون شکه شد،انتظار این رو نداشت که بچه ها از این قضیه خوشحال باشن.
سه ماه بعد.
_کت شلوار مشکی بهم نمیاد..
و بعد سرش رو پایین انداخت و گفت:خیلی ناگواره ک با یه نفر مثل من ازدواج میکنی.
اخم کرد و گفت:چرا باید ناگوار باشه؟
_ خ خب...هیچ چیز من باهم هم خوانی نداره.
+چرا بهت میاد.
_اما موهامو ببین اصلا باهاش همخونی نداره.
روی پاهاش ایستاد و بوسه ای رو لب های خون آشام سفیدش گذاشت.
+تو خیلیم خوشگلی.
_خیلی دوست دارم...چاگیا.
تنها هنر ادمین ریدن به نویسندگی😂😂
جی یونگ دست نامجون رو گرفت و جواب داد:عشق هیچ وقت بی دلیل نیست.
من عاشق توم.
نامجون،آروم جلو رفت و بوسه کوچیکی رو روی لبهاش نشوند.
ناگهان کلاس پر از صدای سوت و جیغ بچه ها شد،نامجون شکه شد،انتظار این رو نداشت که بچه ها از این قضیه خوشحال باشن.
سه ماه بعد.
_کت شلوار مشکی بهم نمیاد..
و بعد سرش رو پایین انداخت و گفت:خیلی ناگواره ک با یه نفر مثل من ازدواج میکنی.
اخم کرد و گفت:چرا باید ناگوار باشه؟
_ خ خب...هیچ چیز من باهم هم خوانی نداره.
+چرا بهت میاد.
_اما موهامو ببین اصلا باهاش همخونی نداره.
روی پاهاش ایستاد و بوسه ای رو لب های خون آشام سفیدش گذاشت.
+تو خیلیم خوشگلی.
_خیلی دوست دارم...چاگیا.
تنها هنر ادمین ریدن به نویسندگی😂😂
۵۳۹
۲۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.