خاکستر عشق پارت

خاکستر عشق پارت ۲۲
ا.ت ویو
از درد به خودم میپیچیدم ک دیگه نفهمیدم چیشد فقط آخرین چیزی ک دیدم بغل جیمین بودم وقتی بیدار شدم ساعت ۴ صبح بود هوا هنوز خیلی تاریک بود ولی ماه هوا رو روشن می‌کرد و عجیبش اینجاست که جیمین پیشم خوابیده بود دستش روی شکمم بود و خیلی شیرین خوابیده بود ناخواسته ناله ی ریزی کردم شکمم درد میکرد کمرم هم درد میکرد فک کنم دستم هم جانباز شده بود *برای سلامتی روح دست ا.ت به فاتحه بفرستین ممنونم*
جیمین:حالت خوبه ؟؟
ا.ت:😐😐به نظرت خوبم
جیمین:اوک من از طرف تهیونگ معذرت میخوام ناخواسته اینکارو کرده چون اعصبانی بوده تورو هم پیش کوک دیده و اشتباه فک کرده واسه همین
ا.ت: هن؟؟ تو داری بهم جواب پس میدی داری معذرت خواهی میکنی خوبی مطمعنی امروز چیزی سرت نیفتاده؟؟عجیبه
جیمین: دستتو از رو سرم بردار خوبم عه میخوای خشن باشم؟‌؟!
ا.ت: نننننن نمیخوام ولی تهیونگم نمیبخشم دلم خیلی درد میکنه و همینطور شکمم حس کردم با یه گراز طرفم
جیمین: ا.تتت😠😠
ا.ت:ببخشید
جیمین: سعی کن یکم بخوابی
ا.ت:برادرم فازت چیه اگه میتونستم بخوابم واسه چی بلند شدم همه جام درد میکنه باااااا اه
جیمین: دراز بکش ببینم اینو بگیر بخور ببینم
ا.ت: ایش چندشم شد من این دارو رو نمی‌خورم باور کن مزه گورخر میده
جیمین: مگه گورخر رو چشیدی؟؟
ا.ت:نه
جیمین: پس از کجا مزشو میدونی
ا.ت: دارو همون مزه رو میده مگس کش
جیمین: فهمیدم مگس میخوای بکشمت آخه مگس کشم
ا.ت: ن شما عقب بمون خودم الان اینو کوفت چیز یعنی نوش جون میکنم حیحیییی
جیمین: خوردی الانم دراز بکش ببینم
ا‌ت:آجوشی نمیرین اتاق خودتون
جیمین: ا.ت دور و برتو نگاه کن بعد اینجا خونه ی منه و تو الان تو اتاق منی میخوای خودت تشریف ببر
ا.ت:من غلط کنم شب بخیر :)😀
جیمین: *کیوت خر* 🙂
پرش دو روز بعد
ا.ت ویو
از اونجایی ک یادمه امروز قرار بود یه مهمونی توی خونه ترتیب دادن به خاطر قرارداد شون تهیونگ رفتارش باهام بهتر شده بود باورم نمیشه ولی ازم معذرت خواهی هم کرد زخمام خوب شدن ولی هنوز هم کمی وقتی دست میزنم درد میکنه
آجوما بیشتر بهم رسیدگی میکنه و باهام مثل دخترش رفتار میکنه راستی امروز قراره عشق زندگیمو ببینم جویی خیلی دلم براش تنگ شده دیگه قبول کرده بودم که اینجا بمونم دیگه سعی نمیکردم فرار کنم یا میمیرم یا میمونم و من میخوام یکم زندگی کنم فقط یکم طعم خوشبختی رو بچشم
جیمین: ا.ت بیا اینجا
ا.ت:چشم اومدم ....بله
جیمین:امشب مهمونی گرفتم و یادمه ک لباس نداری بیا بریم برات خرید کنیم میخوای؟ ؟
ا.ت: منو میگی دیگه ن؟؟من؟
جیمین: اینجا غیر از تو کس دیگه ای هست؟
ا.ت:ن
جیمین: خوبه ک میدونی
ا.ت:*جیغ * خدایااااااا
جیمین: یا پشمای حضرت مسیح چیشد
ا.ت: هیچی
لایک کنین ممنون
دیدگاه ها (۳)

اوو من هیچی نمیگم

های بچه ها دیگه فیک جیمین و تهیونگ رو ادامه نمیدم خواستم اطل...

خاکستر عشق پارت ۲۱جیمین و تهیونگ: پس چیه ؟‌؟کوک: ا.ت داشت با...

خاکستر عشق پارت ۲۰ا.ت:*جیغ خیلی بلند*تهیونگ: خفه شوووو یه با...

love Between the Tides²³م:شما چند وقته همو میشناسید؟ با سرعت...

love Between the Tides³⁰چند دقیقه بعد تهیونگ به سرعت رفتم سم...

پارت ۹۴ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط