عروسکم

پارت : ۳۵
ویو جنی :
چون فایده ای نداشت از فرصت استفاده کردم و همراهی اش کردم بعد از کم همراهی لباشو از لبام جدا کرد او گفت
ته : ب.....ب ..ببخشید‌،،،،من فقط
نذاشتم ادامه بده و لبامو چسبودندم به لباش صورتمو تو دستاش جا کرده بود ، هیچ وقت فکر نمیکردم بوسای خشن دوس داشته باشم اما الان نظرم تقیر کرد
ویو ته :
همینجور که داشتم میبوسیدمش به سمت اوپن بردمش و روی اوپن دارازش کردم و روش خیمه زدم و شروع کردم به بوسیدن گردنش
ویو جنی :
هیچ وقت همچین حسی خوبی به یه پسر نداشتم داشتم لذت میبردم اما اگه یکم دیگه به بوسه های ریز خیسش ادامه میداد اه نو ناله هم بلند میشد برای اینکه ابرو داری کنم و این بوسه های مداوم قط کنم انگشت اشارم و روی لبش گذاشتم تا بوساش قط شه و همین تور هم شد
راوی : تهیونگ دستاشو از روی صورت تا کمر دخترکش کشید و به دخترش خیره شده بود دخترش در حالی که انگشتانش بر روی لبای پسرکش بود لبخندی به انوان خوش امد زد که تهیونگ هم لبخند زد و بعد چندمین تهیونگ جنی رو گهواره ای بغل کرد و به سمت مبل برد و جنی رو روی پاهاش نشوند
جنی : خوش امدی
ته : صفا اوردم نه ؟
جنی : اره ولی بیش از اندازه وحشیانه عمل کردی
ته : تو منو خیلی تحریک میکنی عروسک(سرشو تو گردن جنی فرو برد)
جنی : اوه خوبه
جنی تهیونگ و با دستاش هل داد
جنی : خوب بسه دیگه
راوی : جنی از جاش پاشد و رفت سر یخچال تهیونگ هم فقط نگاش میکرد جنی یه ظرف از یخچال با دوتا چنگال اورد و نشست کنار تهیونگ
ته : این چیه ؟
جنی : بنظر خودت چیه کیکه شکلاتی عه دیگه
ته : میسیییی
جنی : خواهش
ته : چیکار میکردی ؟(درحالی که یه کم از کیک و توی دهنش میزاره)
جنی : درس میخوندم
ته : خوبههه
جنی : فیلم ببینیم
ته : حتما
راوی : جنی فیلم گذاشت
ویو جیمین :
با رزی کلی خوش گذروندیم راستشو بخاین یه لباس براش گرفته بودم و وقتش بود بهش بدم برا همین رفتم
جیمین : رزی یه لحظه بیا اتاقم
رزی وارد اتاق شد
رزی : جانم ؟
جیمین : این مال توعه (از پشتش جعبه کادو اورد)
رزی : وای مرسی(گرفتش)
راوی : رزی جعبه رو باز کرد و با یه لباس لختی مواجه شد
رزی : جیمین واقعا ممنون اما .‌..اما
جیمین : میدونم خیلی لختیه ولی فقط من احساس کردم این لباس فقط برا توعه
رزی : اممم
جیمین : میشه بپوشیش ببینم
رزی لپاش سرخ شد
جیمین : نگران نباش کاری باهات ندارم
رزی : نه این چه حرفیهواسه چی خجالت بکشم الان میرم میپوشم
راوی : رزی وارد اتاق پرو شد و لباسی که جیمین براش خریده بود و پوشید و یه نگاهی به خودش تو اینه کرد و نفس عمیقی کشید
بعد چندمین با خجالتی از اتاق پرو بیرون امد
جیمین : امدی ؟
راوی : رزی سرتکون داد و جیمین دست رزی رو گرفت و به سمت تخت برد رزی وایساد
دیدگاه ها (۵)

عروسکم

کادو رزی

عروسکم

عروسکم

دختر جهنمی

دختر جهنمی

ماه خونین ❤️‍🔥🥀 خوناشام: پارت پنجم:

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط