•طبق نقشمون کوک برو داخل
•طبق نقشمون کوک برو داخل
_باشه (و رفت داخل)
"(بادیگار) چی میخوای
_با نامجون کار دارم برو کنار
"تو کی هستی
_جونگ کوک... جئون جونگ کوک
" آها بفرمایید ارباب منتظرتونن
_هووف (پوکر و رفت داخل)
(علامت نامجون:=)
(نامجون نشسته روی مبل)
=به به مرد عاشق منتظرتون بودم
_خفه شو تو از کجا وجود ا/ت رو میدونستی
=عزیزم باید توی انتخاب خدمتکار دقت کنی
_اسم
=چی
_میگم کی بود(داد)
=لینا.. چا لینا
_ااااه میکشمش(زیر لب)
=آممم پرونده ها...
_اول ا/ت رو بیار
=آمممممممم باشه
دختره رو بیارین
'چشم قربان
(ا/ت رو آوردن)
=بیا اینم عشقت حالا پرونده هارو بده
(کوک پرونده هارو پرت کرد طرف نامجون و رفت پیش ا/ت)
=هیی پرونده هارو ببر چک کن
"'چشم
_خوبی
+هوووم(بغضش ترکید و گریه کرد)
_بریم
=هی هی کجا
_پرونده هارو گرفتی ا/ت رو دادی دیگه جی میخوای
=نمیشه، باید صبر کنی تا چکشون کنن
_هووف
"'ارباب، پرونده ها تقلبین
=هه(پوزخند صدا دار)
=هردوتاشونو ببندین به صندلی
(و کوک و ا/ت رو رو به روی هم بستن به صندلی)
=میدونم که مرد قوی هستی اما میخوام بفهمم با دیدن این هم ایقدر قوی هستی یا ن
(و همون لحظه یک شلاق زد به ا/ت)
_نهههههه(داد) تو مشکلت با منه چیکار اون داری بیا سر من تلافی کن نه اون
(نامجون دوزار یه شلاق به ا/ت زد)
_(جونگ کوک تو ذهنش): شوگا زود باش بیا عجله کن عجله کن
که یهو...
_باشه (و رفت داخل)
"(بادیگار) چی میخوای
_با نامجون کار دارم برو کنار
"تو کی هستی
_جونگ کوک... جئون جونگ کوک
" آها بفرمایید ارباب منتظرتونن
_هووف (پوکر و رفت داخل)
(علامت نامجون:=)
(نامجون نشسته روی مبل)
=به به مرد عاشق منتظرتون بودم
_خفه شو تو از کجا وجود ا/ت رو میدونستی
=عزیزم باید توی انتخاب خدمتکار دقت کنی
_اسم
=چی
_میگم کی بود(داد)
=لینا.. چا لینا
_ااااه میکشمش(زیر لب)
=آممم پرونده ها...
_اول ا/ت رو بیار
=آمممممممم باشه
دختره رو بیارین
'چشم قربان
(ا/ت رو آوردن)
=بیا اینم عشقت حالا پرونده هارو بده
(کوک پرونده هارو پرت کرد طرف نامجون و رفت پیش ا/ت)
=هیی پرونده هارو ببر چک کن
"'چشم
_خوبی
+هوووم(بغضش ترکید و گریه کرد)
_بریم
=هی هی کجا
_پرونده هارو گرفتی ا/ت رو دادی دیگه جی میخوای
=نمیشه، باید صبر کنی تا چکشون کنن
_هووف
"'ارباب، پرونده ها تقلبین
=هه(پوزخند صدا دار)
=هردوتاشونو ببندین به صندلی
(و کوک و ا/ت رو رو به روی هم بستن به صندلی)
=میدونم که مرد قوی هستی اما میخوام بفهمم با دیدن این هم ایقدر قوی هستی یا ن
(و همون لحظه یک شلاق زد به ا/ت)
_نهههههه(داد) تو مشکلت با منه چیکار اون داری بیا سر من تلافی کن نه اون
(نامجون دوزار یه شلاق به ا/ت زد)
_(جونگ کوک تو ذهنش): شوگا زود باش بیا عجله کن عجله کن
که یهو...
۱۵.۰k
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.