عصـاره آبـ ✧ آتـشـ
عصـاره آبـ ✧ آتـشـ
p̷a̷r̷t̷¹
دانشگاه اسکارلت
کتاب خونه
عصبی کتاب رو سمت دیوار پرت کرد و لب زد
ا.ت : تو این هم چیزی نیست
یونگی : اینا یکسری کتاب ساده هستن چطور انتطار داری توش راجب خون آشام آب و آتش نوشته باشه
ا.ت : هوففف
یونگی : بیا بریم خوابگاه یکم تمرین کنیم
ا.ت : اوکی
"خوابگاه"
ا.ت : یونگی خسته شدم بسه دیگه
یونگی: چقدر زود خسته میشی ناسلامتی خون آشام آب هستی
ا.ت : نمووووخوووامممم
یونگی : بسه بچه
ا.ت : بچه خودتی
یونگی در برابر من بچه ای
ا.ت : تو خیلی پیری
یونگی : پیر خودتی و هفت جد و آبادت
ا.ت : جد و آباد من جد و آباد تو هم هست
یونگی : از تمرین در نرو توله
ا.ت : باشه بابا
دو ساعت بعد
ا.ت : خدایا به کدامین گناه این برادرمه
یونگی : دلتم بخواد
ا.ت : گگگگگ [ اداشو در آورد ]
ا.ت : من میرم بخوابم فردا کلاس دارم
بهتره تو هم بخوابی جناب استاد
یونگی : توله منو نپیوندد تو هیچ وقت ساعت ۹ نمیخوابی میخوای بری تا صبح تو اینستا
ا.ت : شاید بایییییی [ با سرعت جت رفت اتاقش]
شرط
لایک: ۱۰
کامنت : ۱۰
p̷a̷r̷t̷¹
دانشگاه اسکارلت
کتاب خونه
عصبی کتاب رو سمت دیوار پرت کرد و لب زد
ا.ت : تو این هم چیزی نیست
یونگی : اینا یکسری کتاب ساده هستن چطور انتطار داری توش راجب خون آشام آب و آتش نوشته باشه
ا.ت : هوففف
یونگی : بیا بریم خوابگاه یکم تمرین کنیم
ا.ت : اوکی
"خوابگاه"
ا.ت : یونگی خسته شدم بسه دیگه
یونگی: چقدر زود خسته میشی ناسلامتی خون آشام آب هستی
ا.ت : نمووووخوووامممم
یونگی : بسه بچه
ا.ت : بچه خودتی
یونگی در برابر من بچه ای
ا.ت : تو خیلی پیری
یونگی : پیر خودتی و هفت جد و آبادت
ا.ت : جد و آباد من جد و آباد تو هم هست
یونگی : از تمرین در نرو توله
ا.ت : باشه بابا
دو ساعت بعد
ا.ت : خدایا به کدامین گناه این برادرمه
یونگی : دلتم بخواد
ا.ت : گگگگگ [ اداشو در آورد ]
ا.ت : من میرم بخوابم فردا کلاس دارم
بهتره تو هم بخوابی جناب استاد
یونگی : توله منو نپیوندد تو هیچ وقت ساعت ۹ نمیخوابی میخوای بری تا صبح تو اینستا
ا.ت : شاید بایییییی [ با سرعت جت رفت اتاقش]
شرط
لایک: ۱۰
کامنت : ۱۰
۳.۷k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.