زندگیمافیایی

#زندگی_مافیایی

#پارت_۱۷

* ویو

منم به بدن بی نقصش نگا می‌کردم..یکم بعد حالم بد شد..عرق میکردم و خیلی گرمم بود..دیکم درد میکرد..رفتم تراس یکم هوا خوردم..ولی حالم اصلا خوب نبود..رفتم به صورتم آب زدم..نفس نفس‌میزدم..میدونستم که نیازمند ا/تم ولی خب نمیتونستم..اون الان نمیتونه که..ولی یه هفته رو چطور صبر کنم..رفتم خونه و سعی کردم به ا/ت نگا نکنم..

/ ویو

داشتم کار‌میکردم که کوک رفت تراس..یکم بعد رفت و صورتشو شست..حالش بد بود و به منم نگا نمیکرد..وای نهه..تحر*ک شده..دیکش بازم بزرگ بود و داشت شلوارشو پاره میکرد..رفتم آشپزخونه دیدم رو میز یه ورق قرص هس..برداشتم تحر*ک کننده بود..
رفتم پیشش

/ چندتا قرص خوردی

* نمیدونم..۲ یا ۳ تا

/ چرا نگام نمیکنی

* چون نزدیک بیام و نگات کنم کنترلمو از دست میدم..

/ قرصی که خوردی تحر*ک کننده بود..

* چییی..

/ یه چیز..من بهت دروغ گفتم که دورم شروع شده...چون نمیخاستم کاری کنی و خسته بودم..دیشب ۳۰ راند رفتیم و هنوزم دردم میگیره..

* اجازه میدی؟..قول میدم بیشتر از ۵ راند نباشه..۳ تا قرص رو اشتباهی خوردم و الان خیلی بدم..

/ باشه

منو بغل کرد و رفتیم بالا..پرتم کرد رو تخت و....

شرایط

لایک: ۱۵

کامنت:۱۵

کرم ریزی در حساس ترین بخش پارت...

یاح یاح یاح
دیدگاه ها (۳۶)

تورو خدا ببینید با کیا سروکار دارم

جین هیونگ برگشتییییییییی

#زندگی_مافیایی #پارت_۱۶/ خیلی خوشحالم‌که کسی مث تو دارم..* م...

خب اینجور فک کنین که از حموم اومدن بیرون بعدش رو تخت نشستن م...

پارت 13 دیدم.... چند تا دختر روبه روم وایستادن یه دونه از او...

پارت ۳ فیک مرز خون و عشق

پارت 10 بادیگارد رفت بیرون و جعبه رو باز کردم دیدم یه لباس خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط