آنالی نمیخوام

#𝐖𝐡𝐲_𝐡𝐢𝐦

𝐏𝐚𝐫𝐭:𝟔𝟑

آنالی: نمیخوام
دستمو روی سینش گذاشتم و کمی به عقب هولش دادم و از بغلش درومدم.
چشمام رفت سمت سیکس پک هاش چه خوب میشد آدم به شوهر اینجوری داشته باشه.
وایستا ببینم اصلا شوهر وای چیمه.

کوک: دوست داری بهشون دست بزنی(نیشخند

آنالی: جانم؟

کوک: اینجوری که تو نگا می‌کنی دیگه......

آنالی:صبر کن ببینم فک نکن من مث بقیه دخترا خیلی راحت خامت میشم.

کوک: فعلا که شدی.

آنالی:عه دیگه خفه شو.
این چی بود از دهنم پرید(تو ذهنش

جونگ‌کوک از روی تخت بلند شد و به سمتم اومد هر قدمی که اون به جلو میومد من به عقب می‌رفتم که برخوردم به دیوار.
دستاشو دو طرف سرم گذاشت و لب زد:

کوک:می‌دونی که دوست ندارم همسر آیندم اینجوری حرف بزنه(بم

آنالی:جلوش توان حرف زدن نداشتم.

کوک:چرا چیزی نمیگی زبونتو موش خورده.

آنالی:لحنش طعنه آمیز بود فقط بلد بود که گریمو دربیاره.
توی این مواقع سکوت کردن تنها کاری بود که می‌تونستم بکنم.

کوک:د یچیزی بگو(کمی داد

آنالی: انتظار داری که چی بگم؟(اروم

کوک:نگا پیش من مظلوم نمایی نکن که........

آنالی:............

ادامه دارد................∆
دیدگاه ها (۱۲)

#𝐖𝐡𝐲_𝐡𝐢𝐦𝐏𝐚𝐫𝐭:𝟔𝟒آنالی:که می‌زنیم که تنبیهم می‌کنی که هرچی دید...

#𝐖𝐡𝐲_𝐡𝐢𝐦𝐏𝐚𝐫𝐭:𝟔𝟓چشامو آروم باز کردم توی اتاق جونگ کوک نبودم ک...

#𝐖𝐡𝐲_𝐡𝐢𝐦𝐏𝐚𝐫𝐭:𝟔𝟐آنالی:دستشو محکم گرفتم و نشونمش روی تخت.جعبه ...

#𝐖𝐡𝐲_𝐡𝐢𝐦𝐏𝐚𝐫𝐭:𝟔𝟏کوک:آنا‌............کای: ارباب.کوک:چی شده؟کای...

#تک_پارتی #تهکوک#درخواستیتهیونگ نگران در حال درست کردن سوپ و...

رمان جونگ کوک

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط