پارت سوم و به احتمال زیاد پارت آخر
پارت سوم و به احتمال زیاد پارت آخر
آت ویو
یهو صدای چند نفر اومد
و یهو با من چشم تو چشم شدن
خیلی آشنا بودند
که یهو یکیشون گفت
فندق ؟ تویی؟...
فندق.....همون اسمی که باهاش صدام میکردن
ات: پ....پسرا؟
ته:خوبه ما رو یادته
پریدم بغلش
آت:هق هققق خیلی بدین هقق یاااا دلم براتون تنگ شده بود هققق
نامجون منو از بغل ته گرفت و بغل کرد
نامی:ته سر به سرش نزار ماهم دلمون برات تنگ شده بود فسقلی
و شروع کرد به بو**سیدن***م
همینطور بقیه پسرا
ادامه بدم🌝؟
آت ویو
یهو صدای چند نفر اومد
و یهو با من چشم تو چشم شدن
خیلی آشنا بودند
که یهو یکیشون گفت
فندق ؟ تویی؟...
فندق.....همون اسمی که باهاش صدام میکردن
ات: پ....پسرا؟
ته:خوبه ما رو یادته
پریدم بغلش
آت:هق هققق خیلی بدین هقق یاااا دلم براتون تنگ شده بود هققق
نامجون منو از بغل ته گرفت و بغل کرد
نامی:ته سر به سرش نزار ماهم دلمون برات تنگ شده بود فسقلی
و شروع کرد به بو**سیدن***م
همینطور بقیه پسرا
ادامه بدم🌝؟
- ۴.۲k
- ۱۸ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط