چهارسال بعد

چهارسال بعد

ویو نویسنده
کلارا تقریبا ۱۷ سالش شده بود و به زبان اشاره مسلط شده بود و تهیونگ هم برای فهمیدن حرفاش باید بلد می‌بود واسه همون یاد گرفت
=ولی من دیگه بزرگ شدم (زبان اشاره)
کلارا آنقدر مسخره بازی در نیار گفتم که نمیشه
=ولی بیرون خیلی قشنگه(زبان اشاره،بغض)
قشنگه....ولی نه برای تو....

درسته کلارا میخواست بره بیرون
(عکس آت اسلاید بعد و همینطور عکس لباساش)
=(بغض)
گریه نکناااا اصلا اعصاب ندارم...تو پریودی چقدر پر توقع میشیییی
ویو کلارا
درو زدن
§اقا غذای دخترتون و آوردم
بازم اون غذای بدمزه
=من نمیخورم(زبان اشاره)
باید بخوری کلارا وگرنه می‌برمت اتاق ش....کن...جه
=میخورم میخورم میخورم(زبان اشاره)
آفرین پرنسس
تازه بدنم و سوزونده بود واقعا بد بود اون غذاهه خیلی بد مزه بود ولی به قول تهیونگ برام مفیده لعنت بهش شروع کردم به خوردن اون غذا که تهیونگ از پشت بغلم کرد
دختر خوبی باش باشه؟
بعد تاول پشت گردنم که خودش زحمت کشیده بود سوزونده بود و ترکوند که غذا پرید گلوم و شروع کردم به سرفه کردن که با پوزخند گفت
خوشم نمیاد دخترم سوسول باشه
۵۰ لایک
دیدگاه ها (۳۰)

اسلاید دو و سه عکس کلارا اسلاید چهار و پنج استایل که تهیونگ ...

ویو کلارا=منم خوشم نمیاد اربابم سوسول باشه بعد بشقاب غذا رو ...

+میبینیم کوچولو®منتظر باش..+تو فقط ۶ سالته جوجه....®تو شش سا...

(پوزخند)*مرتیکه روانی اگه زیاد بهش فشار بیاد...=ا..ویو تهیون...

نام فیک:عشق مخفیPart: 11ویو جیمین*خیلی گشنم بود رفتم پایین.ب...

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۲۷تهیونگ : ههه...ا.ت : ها چیه ؟تهیو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط