black flower(p,159)
black flower(p,159)
اینقدر دردناک که حتی نمی تونست دهنش رو باز کنه و جونگ کوک رو بخاطر این کارش سرزنش کنه....
شیومین خودش رو کنار جونگ کوک کشوند و دستش رو دور بازوش حلقه کرد.
شیومین: اوم... جونگ کوکا....
و به جونگکوک تکیه داد.
باید به تهیونگ نشون میداد چه جایگاهی تو زندگی آلفا داره.
خانم جئون چشماش رو ریز کرد و به شیومین چسبناک که از بازوی تنها پسرش آویزون شده بود یک چشم غره ی وحشتناک رفت اما...
شیومین خودش رو بیشتر به آلفا نزدیک کرد.
م/ج: جونگ کوک برات یه مقدار غذا آوردم بزارشون تو یخچال تا خراب نشدن.
جونگ کوک شیومین رو از خودش جدا کرد و ظرف های غذا رو از راننده کیم که بی صدا کنار دیوار ایستاده بود گرفت....
جونگکوک در یخچال پرش رو باز کرد و اون ظرف ها رو کنار ظرفای کیمچی که مادرش هفته ی پیش براش فرستاده بود گذاشت.
مادرش نوچی کرد.
م/ج: جونگ کوک تو اصلا از اون کیمچی ها می خوری؟
جونگکوک: مامان میخورم اما اینقدر زیادن که فکر نکنم به این زودی ها تموم بشن.
جونگ کوک گفت و در یخچال رو بعد از اینکه یه لیوان آب برداشت بست.
م/ج: اوه پسرم پس حتما باید به تهیونگ هم ازشون بدی.....
خانم جئون گفت و پسرش سرتکون داد.
جونگکوک: باشه مامان....
اینقدر دردناک که حتی نمی تونست دهنش رو باز کنه و جونگ کوک رو بخاطر این کارش سرزنش کنه....
شیومین خودش رو کنار جونگ کوک کشوند و دستش رو دور بازوش حلقه کرد.
شیومین: اوم... جونگ کوکا....
و به جونگکوک تکیه داد.
باید به تهیونگ نشون میداد چه جایگاهی تو زندگی آلفا داره.
خانم جئون چشماش رو ریز کرد و به شیومین چسبناک که از بازوی تنها پسرش آویزون شده بود یک چشم غره ی وحشتناک رفت اما...
شیومین خودش رو بیشتر به آلفا نزدیک کرد.
م/ج: جونگ کوک برات یه مقدار غذا آوردم بزارشون تو یخچال تا خراب نشدن.
جونگ کوک شیومین رو از خودش جدا کرد و ظرف های غذا رو از راننده کیم که بی صدا کنار دیوار ایستاده بود گرفت....
جونگکوک در یخچال پرش رو باز کرد و اون ظرف ها رو کنار ظرفای کیمچی که مادرش هفته ی پیش براش فرستاده بود گذاشت.
مادرش نوچی کرد.
م/ج: جونگ کوک تو اصلا از اون کیمچی ها می خوری؟
جونگکوک: مامان میخورم اما اینقدر زیادن که فکر نکنم به این زودی ها تموم بشن.
جونگ کوک گفت و در یخچال رو بعد از اینکه یه لیوان آب برداشت بست.
م/ج: اوه پسرم پس حتما باید به تهیونگ هم ازشون بدی.....
خانم جئون گفت و پسرش سرتکون داد.
جونگکوک: باشه مامان....
- ۸.۰k
- ۳۱ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط