وقتی قلدر مدرسه بود...
وقتی قلدر مدرسه بود...
پارت هشتم
ویو بورام
که یونگی صندلی من رو سمت خودش کشید و دستش رو پشت کمرم برد همون جور که داشت روبرو رو نگاه میکرد گفت
_بورام خودش گروه داره
بعد یه نگاه به یوجین کرد
$آه خب ...من فکر کردم ...فکر کردم گروهی نداره ...گفتم تنها نباشه
_نیست
جیمین و جیهوپ همینجوری داشتن به یونگی نگاه میکردند که مدیر اومد
&خب اسم هر کس رو گفتم بلند بشه و اعضای گروه رو معرفی کنه
&کیم بورام ........مین جیهو.....بیون بکهیون.....پارک چانیول......کیم یوجین.....کیم میا.....و در آخر من یونگی
یونگی یه نگاه به من کرد و بلند شد نفسش رو بیرون داد و لب زد
_اعضای گروه من پارک جیمین ...جانگ هوسوک ....و پارک بورام هستند
&خوبه
مدیر برای هر گروه شماره چادری که قراره داخلش بمونن با شماره صندلی هاشون توی اتوبوس رو گفت
بعد از سه ساعت کلاس تمام شد از بچه ها خداحافظی کردم و با جیمین سمت خونه رفتیم
+هووو اردووو
@ابلح
+من برم لباس جمع کنمممم
خواستم برم که جیمین از پشت لباسم گرفت و من سمت خودش برگرداند دو تا دستاش رو روی شونه هام گذاشت
@بورام عزیز تر از جانم این اردو سه روزه هست لطفاً خواهش میکنم التماس میکنم مثل سری قبل به اندازه یک سال لباس نیار
+باشه سعی خودم رو میکنم جیمین جانم
@اولش همین رو میگی
+حییححح
رفتم لباسام رو جمع کردم سریع رفتم تو اتاق جیمین که رو تخت دراز کشیده
@یاا در زدن بلد نیستی
+نه داداش گلم بهم یاد ندادی
@:/
جیمین یه نفس عمیق کشید
رفتم یه دونه چمدان گرفتم و در کشو جیمین رو باز کردم
@هیی چیکار میکنی نکن نکننن
+تو که جمع نمیکنی خودم جمع میکنم...چی شورت طرح اسپایدر من ؟!
@بزار سر جاشش
+نمیخوامممم ...اینو نگه میدارمم
@نههه
با شورت از اتاق اومدم بیرون تو خونه داشتیم میدویدیم که خوردم به یکی سرم رو آوردم بالا که با جیهوپ مواجه شدم همینجوری داشت به شرتی که جلو صورتش نگه داشته بود نگاه میکرد
#این برا جیم...
+برا جیمینههه
@نههه
#چیزه من بهتره برم آره برم بای
جیهوپ رفت
که جیمین شرت رو گرفت و یه دونه زد پس کلم
پرش زمانی به فردا ویو بورام
رفتیم مدرسه و سوار اتوبوس شدیم بر اساس جا ها من کنار یونگی بودم و جیمین و هوپ هم با هم تو فکر خودم بودم که یونگی....
آخخ اگر بدونید تو اردو چه دعوایی بین جیمین و یونگی میشه ؛!
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#fake#YOONGI
پارت هشتم
ویو بورام
که یونگی صندلی من رو سمت خودش کشید و دستش رو پشت کمرم برد همون جور که داشت روبرو رو نگاه میکرد گفت
_بورام خودش گروه داره
بعد یه نگاه به یوجین کرد
$آه خب ...من فکر کردم ...فکر کردم گروهی نداره ...گفتم تنها نباشه
_نیست
جیمین و جیهوپ همینجوری داشتن به یونگی نگاه میکردند که مدیر اومد
&خب اسم هر کس رو گفتم بلند بشه و اعضای گروه رو معرفی کنه
&کیم بورام ........مین جیهو.....بیون بکهیون.....پارک چانیول......کیم یوجین.....کیم میا.....و در آخر من یونگی
یونگی یه نگاه به من کرد و بلند شد نفسش رو بیرون داد و لب زد
_اعضای گروه من پارک جیمین ...جانگ هوسوک ....و پارک بورام هستند
&خوبه
مدیر برای هر گروه شماره چادری که قراره داخلش بمونن با شماره صندلی هاشون توی اتوبوس رو گفت
بعد از سه ساعت کلاس تمام شد از بچه ها خداحافظی کردم و با جیمین سمت خونه رفتیم
+هووو اردووو
@ابلح
+من برم لباس جمع کنمممم
خواستم برم که جیمین از پشت لباسم گرفت و من سمت خودش برگرداند دو تا دستاش رو روی شونه هام گذاشت
@بورام عزیز تر از جانم این اردو سه روزه هست لطفاً خواهش میکنم التماس میکنم مثل سری قبل به اندازه یک سال لباس نیار
+باشه سعی خودم رو میکنم جیمین جانم
@اولش همین رو میگی
+حییححح
رفتم لباسام رو جمع کردم سریع رفتم تو اتاق جیمین که رو تخت دراز کشیده
@یاا در زدن بلد نیستی
+نه داداش گلم بهم یاد ندادی
@:/
جیمین یه نفس عمیق کشید
رفتم یه دونه چمدان گرفتم و در کشو جیمین رو باز کردم
@هیی چیکار میکنی نکن نکننن
+تو که جمع نمیکنی خودم جمع میکنم...چی شورت طرح اسپایدر من ؟!
@بزار سر جاشش
+نمیخوامممم ...اینو نگه میدارمم
@نههه
با شورت از اتاق اومدم بیرون تو خونه داشتیم میدویدیم که خوردم به یکی سرم رو آوردم بالا که با جیهوپ مواجه شدم همینجوری داشت به شرتی که جلو صورتش نگه داشته بود نگاه میکرد
#این برا جیم...
+برا جیمینههه
@نههه
#چیزه من بهتره برم آره برم بای
جیهوپ رفت
که جیمین شرت رو گرفت و یه دونه زد پس کلم
پرش زمانی به فردا ویو بورام
رفتیم مدرسه و سوار اتوبوس شدیم بر اساس جا ها من کنار یونگی بودم و جیمین و هوپ هم با هم تو فکر خودم بودم که یونگی....
آخخ اگر بدونید تو اردو چه دعوایی بین جیمین و یونگی میشه ؛!
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#fake#YOONGI
۳.۵k
۲۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.