سناریو استری کیدز

وقتی برادرتن_پارت اول

وقتی در خونه رو باز کردی، اولین چیزی که توجه همه رو جلب کرد… نه سلامت بود، نه خنده‌ت کبودی زیر چشم چپت بود.
قبل از اینکه کفشتو دربیاری، لینو از آشپزخونه بیرون اومد؛ یه دستکش ظرفشویی پوشیده .
نگاهش مستقیم رفت رو صورتت و خشک شد.
_ این دیگه از زمین خوردن سر تمرین نیست…
لحنش سرد بود، خطرناک ،اما تو سریع چشم دزدیدی.
+گفتم که… تمرین سخت بود، همین.
سونگمین از پشت سرش اومد، یه لیوان آب تو دستش.چند لحظه بهت زل زد، انگار داشت دنبال چیزی تو صورتت می‌گشت.
÷ آره… تمرین.
بعد لیوانو گذاشت زمین و آروم اضافه کرد:
÷ هر روز یه جای جدید، نه؟
تو لباتو گاز گرفتی و به زور لبخند زدی.
+خب… پیش میاد.
لینو دستکش‌هاشو پرت کرد روی کاناپه.
_ آره، برای کسی که معتقده دیوارا خودشون میان سمت صورتش، خیلی هم پیش میاد.
_مینهو لطفا ..
+ نه. امروز نه.
چانه‌تو گرفت و صورتتو چرخون
_ کی زده؟

قلبت ریخت:گ..گفتم نزده…!
سونگمین که همیشه ساکت‌تر بود، این بار آهسته گفت:
÷ اگه نمی‌خوای بگی، مجبورمون می‌کنی خودمون بفهمیم.
تو فقط سری تکون دادی و رفتی سمت اتاقت در رو بستی به محض بسته شدن در… اشک‌هات فوران کردن.حتی نمی‌دونستی از چی بیشتر می‌سوزه
کبودیا، ترس، یا اینکه مجبور بودی دروغ بگی.

•فردا
باشگاه که تموم شد، هزار بار به خودت گفتی امروز پیداش نمیشه ولی انگار بدشانسی اسم دومت بود. چوی از تکیه‌گاه ستون جدا شد و جلو راهت ایستاد.
×اوهو… باز برگشتی؟ هنوز ناامید نشدی؟

ادامه دارد ...

#استری_کیدز #سناریو #فیکشن
#لینو #سونگمین #استریز
دیدگاه ها (۲)

سناریو استری کیدز

استری کیدز

سناریو سونگمین

سناریو فیلیکس

گودرتتت😎لینوقبلا دنسر BTSبود الان یه آیدل موفق🥺🌙بخشی از تمری...

ادامه تک پارتی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط