گل رز

گل رز

p6


جانگ: ا.ت*سرخ شده*
ا.ت برمیگرده سمت جانگ
ا.ت: او جانگ تو اینجا بودی؟
جانگ:.. نن. نه ارباب گفتن این لباسو بدم ببندی به کمرت*سرخ شده*
ا.ت: چرا؟
جانگ: چون ران هات تو دید بودن و ارباب خوشش نمیاد*سرخ شده*
ا.ت: او باشه*پوشیدن اون به کمرش* خب چرا اینقدر سرخ شدی؟
جانگ: ها؟ چی؟ من؟ حیح هیچی*سریع در میره*
ا.ت: از دست تو*خنده*
ا.ت کل امارتو تمیز میکنه و میره لباساشو عوض کنه و حموم کنه که یهو
جئون: هی ا.ت برو برام شاممو بیار تو اتاقم میخورم*کلافه*
ا.ت: چ.. چشم ارباب
میره ی سینی خیلی بزرگ پر از غذا دستش میگیره *اجوما بهش داده* میبره بالا و وارد اتاق جئون میشه
ا.ت:*با سختی سینی سنگین رو روی میز میزاره* ب.. بفرمایید ارباب امر دیگه ای دارید؟
جئون نگاهی به ا.ت میندازه
جئون: اره
ا.ت: در خدمتم
جئون: فردا شب دوستام قراره بیان اینجا
ا.ت: خب میفرمودید
جئون: با دوست دختراشون فردا همه خدمتکارا مرخص هستن تا اخر هفته
ا.ت: هوراااا پس منم میتونم برمم
جئون: نه خیر
ا.ت: چی؟ چرا* شوکه*
جئون: تو میمونی چون خدمتکار شخصیمی
ا.ت: اما...
جئون: اما و اگر نداریم
ا.ت: باش*ناراحت*
ا.ت میره اتاق خودش حموم میکنه لباساشو عوض میکنه و میره تو اشپزخونه تا غذا بخوره
اما وقتی وارد اشپز خونه میشه میبینه که...
دیدگاه ها (۴)

گل رز p8بعدش سریع براید بغلش کردمو بردمش تو ماشین با سرعت نو...

گل رزp9۵ مین بعد با نفس نفس زدن از هم جدا شدنکوک: تو دیگه د...

گل رزp5جلوی خدمتکار ها وایساد#: انگار بازم دلت هوس کتک خورد...

گل رز p4که چندتا خدمت کار اومدن جلومو گرفتن(علامت خدمتکار #)...

پارت ۱۴ فیک مرز خون و عشق

پارت ۱۱ فیک مرز خون و عشق

پارت ۱۹ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط