گل رز

گل رز

p8
بعدش سریع براید بغلش کردمو بردمش تو ماشین با سرعت نور به بیمارستان شخصیم رسیدم و بردمش تو
کوک: دوست دخترم از هوش رفته بیایید اینجا کمکککک*داد*
دکتر: برانکارد بیاریدددد*داد*
پرستارا ا.تو بردن تو اتاق و بعد از یک ساعت اومدن بیرون
کوک: وضعیتش چجوره؟*نگران*
دکتر: بخاطر فشار زیاد هنگام رابطه به رحمشون فشار زیادی اومده و صبح نتونستن دردو تحمل کنن از هوش رفتن
لطفا تا یک هفته هیچ گونه کاری انجام ندن و رابطه نداشته باشن
کوک: اوکی
کوک: الان میتونم برم ببینمش؟
دکتر: بله حتما
کوک اروم به سمت اتاقی که ا.ت داخلش بود رفت و کنار تخت نشست
کوک: ا.ت خوبی؟
ا.ت: مگه براتون مهمه؟
کوک: اره خیلی هم مهمه ا.ت
ا.ت: لطفا ا.ت نگید بگید خانم ا.ت
کوک: میخواستم ی چیزی بهت بگم
ا.ت: میشنوم
کوک: من خب...
ا.ت: خب؟
کوک: راستش من از تو....
ا.ت: شما از من؟
کوک: من عاشقت شدم*سرخ*
ا.ت با تعجب از کلمه ای که شنید
ا.ت: ار.. ارباب مم.. منم از شش... شما
ا.ت یکم مکث کرد
ا.ت: خوشم میاد
کوک بعد از شنیدن اون جمله از خوشحالی فوران کرد
کوک نزدیک ا.ت شد و لبای ا.تو شکار کرد
ا.ت هم همکاری میکرد و با شوق اونو میبوسید
بعد از ۵ مین...
دیدگاه ها (۹)

گل رزp9۵ مین بعد با نفس نفس زدن از هم جدا شدنکوک: تو دیگه د...

گل رزp11کوک: بیب؟ ا.ت: مستیت پرید؟ کوک: مگه مست بودم؟ ا.ت: ن...

گل رزp6جانگ: ا.ت*سرخ شده*ا.ت برمیگرده سمت جانگا.ت: او جانگ ت...

گل رزp5جلوی خدمتکار ها وایساد#: انگار بازم دلت هوس کتک خورد...

پارت ۹۷ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۸۸ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۸۲ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط