دزد عاشق
p9
اونجا که هیشکی نبود ولی یهو سرو کله سوجین پیدا شد
سوجین: با برادر زاده ام چیکار کردی؟
جیمین: از کجا فهمیدی؟
سوجین: دوربینا رو چک کردم مسخره بازی بسه ا.ت رو رد کن بیاد
جیمین: پیشم نیست
سوجین: رد کن بیاد وگرنه خودت میدونی
جیمین: و اگه رد نکنم؟
سوجین: میکشمت!
جیمین: نه بابا
سوجین: رد کن بیاد ا. تو
جیمین: تو که اصلا برات مهم نیست ولی من میخوام انتقام بگیرم
سوجین: انتقام چیو؟
جیمین: کشتن مادرم
سوجین: خب اره دیگه من کشتمش از من انتقام بگیر اونو بده
جیمین: الان دلسوز شدی؟ خیلی خب باشه من برادر زاده تو رو میخرمش
سوجین:( ی قیمیت خیلی بالا گفت)
جیمین: میدم
سوجین: اوکی مال خودت فقط اول پول
جیمین: بیا( ی باکس پر از پول داد بهش)
سوجین: ممنونم قربان برای خودتون اصلا هر کاری میخواید باهاش بکنید
جیمین: بدو گورتو از جلو چشمام گم کن
سوجین: چشم قربان
سوجین رفت
جیمین
رفتم خونه و لباسمو و عوض کردم و رفتم پایین پیش ا. ت خم شده بود داشت دنبال ی چیزی میگشت که از پشت بغلش کردم و سریع برگشت ولی هر کاری کرد نتونست از دستم فرار کنه
جیمین: داشتی دنبال چی میگشتی؟
ا. ت: ولم کن عوض.. به تو چه؟
جیمین: میتونم همین الان از خونم پرتت کنم بیرون
ا. ت: خب بکن به ک....
جیمین: عه مثل اینکه دلت واقعا میخواد ولیی من نمیدازمت بیرون
ا. ت: چرا؟
جیمین: چون تو مال منی
ا. ت: کی گفته من مال توام؟
جیمین: من
ا. ت: تو غلط کردی من مال هیچکی نیستم الانم بزار برممم
جیمین: خب اگه بزارم بری میخوای بری پیش کی؟
ا. ت: پیش عموم
جیمین: متاسفم ولی من تورو خریدم(پوزخند)
ا. ت: .....
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.