گاه می اندیشم

گاه می اندیشم
خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید؟
آن زمان که خبر مرگ مرا
از کسی می‌شنوی

روی تو را کاشکی می‌دیدم.
شانه بالازدنت را،
 -بی قید  -
و تکان دادن دستت که،
- مهم نیست زیاد  -
و تکان دادن سر را که
- عجیب! عاقبت مرد؟
 -افسوس! 
کاشکی میدیدم.
من با خود می گویم
چه کسی باور کرد
جنگل جان مرا
آتش عشق تو خاکستر کرد!؟
دیدگاه ها (۲)

و پاییز عاشق است!ھمانند من ... وقتی در گرگ و میش ھوا تنھا در...

کاش دنیا مثل دیواری بود که پشت داشت و می‌شد رفت پشت آن ایستا...

قانون های مکتوب سالهای من را تصویرهای شفاهی به سُخره گرفته ا...

جمعه بوی بغض های تو را میدهد،وقتی غریبگی می کنند با دردِ دل ...

🌱🍒این شعرا را برایت به یادگار می گذارم        دلی نوجوان را ...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط