پارت

پارت 45

خونه**

تهیونگ: خب عزیزم برو استراحت کن دیگه از صبح سر پایی و چشات هم قرمزه یکم آروم تر شی..

مینا: میخاممم فیلممم ببینممممم(جیغغ)

تهیونگ: هعففف باشهه .. از دست این لجبازیاتتت

مینا: برو‌کنار ببینمم ایشش


۲ساعت بعد**

تهیونگ: عزیزم این زنه‌چقدر افریتس

مینا: (😴)

تهیونگ: مینا؟! خوابی؟!

مینا: (😴)

تهیونگ: هعفففف هی میگمم برو رو تخت بخواب وای که‌چقدر لجبازهه .. ( براید بلندش کردم و بردمش اتاق و پتو رو کشیدم روش به ساعت نگا کرد ۴ بود بهتره برم ببینم جوابش چیه ..


چن مین بعد بیمارستان **

تهیونگ: خب خانم دکتر جوابش چیه؟!

دکتر : شما تست دادین؟!😐

تهیونگ: بله چطور؟!

دکتر: واتت😐😐

تهیونگ: یااا اشتباه فک نکن .. همسرم تست داده حالش زیاد خوب نبود خودش نیومد من اومد حالا جوابشو بگوو دیگ ادا ندهه..

دکتر: اها .. باش .. خب ظبق آزمایشی که دادین نشون میده که بله حامله اس .. ولی بدنش یکم ضعیفه خاهش بهش سعی کنین ویتامین بدین هم برای بچه خوبه هم برای مادر‌...

تهیونگ: خوب شما ویتامین هارو بنویسین من تهیه میکنم و‌میدم بهش ... فقط چت وقتع؟!

دکتر: بچه تازه میخاد بره تو دو ماهگیش... بفرما اینم داروو

تهیونگ: ممنون..
(ی شوقی تو دلم داشتمم امید وارم مینا هم خوشش بیاد از کوچولویی کع تو وجودش داره رشد میکنه .. من به این زودی نمیخاستم بچه دار شیم ولی چیکار کنیم تقصیر خودمونه نمیتونیم که کارش کنیم به هر حال این بچع شاید زندگی بهتری رو‌نصیبمون کرد خدارا چه دیدی!!
دیدگاه ها (۴)

کپشنن

تک پارتیسلام من ا.تم و ۲۵ سالمه با کیم نامجون ازدواج کرد و س...

پارت 44تهیونگ: خیلی خوب نوبت توعه بروومینا: باش ..چن دقیقه ب...

پارت 43تهیونگ: خیلی خوب رسیدیمم ..مینا: بیمارستان چرا اومدی؟...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط