گفتم تا منو نکشتید پارت بدم

ابرویی بالا انداختم..
:چیه نکنه کر هم هستی؟گفتم ۲۴

شروع به خندیدن کرد..از شعاع ده کیلومتری هم معلوم بود عصبیه

"که ۲۴ اره؟...۴۲.....تو منو دست انداختی بچه ؟با ۲۴ سال سن امدی منو هک کنی؟".

:فعلا که دیدی تونس-..

"هیسس ساکت"
L:...دیوونه ش.
"گفتم ساکت"
L:...چرا باید به ت
"خفه میشی یا خفت کنم؟"
.......
به وضوح پوزخندی که رو صورتش نمایان شد رو دیدم"چه دختر حرف گوش کنی~"

:صبر کن..د.دختر؟...احمق!من پسرم!...

"اوه جدی؟{ی دور کامل از بالا تا پایین پسر نگاه کرد} ولی من اینجوری فکر نمیکنم..البته سی*نه هایت تخته ولی خب ..

:ت.تو!عو*ضی منحرف! به خدا قسم جوری کل سیستمت رو هک میکنم که به غلط کردن بیوفتی!

تلفن رو قطع کردم و با عصبانیت ماسکم رو در اوردم نفس های عمیقی کشیدم..صورتم از عصبانيت سرخ شده بود...:عو*ضی منحرف!!!

سمت اتاق خواهرم نونا رفتم:نونا لپ تاپم کجاست؟

{دختر که تا قبل از این درحال ستایش کردن کراش های انیمه ای اش بود با وحشت از جایش پرید..}
:خدای من..خودم پیداش میکنم نمیخواد
...
تمام خونه گشتم و بلاخره لپ تاپم تو یخچال پیدا کردم آخ آلزایمر گرفتم...امشب هرجور شده کارتو تموم میکنم پیرمرد

#پارت_هفتم
#my_little_hacker
دیدگاه ها (۱۹)

پارت جدیددد لایک و نشر و کامنت فراموش نشهه

دهنمو صاف کردید😊اما خب توت فرنگی کوچولوهای منید جونم فداتون ...

با اختلاف زیاد رای این کاور بیشتر شد

رفتتتت اکسپلور

: دختر خاله تهیونگ با صدای بلند خندید و گفت اینو از تو سطل ا...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۲۹

پارت ۸۹ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط