~~~فیک دوست پسر بد اخلاق من ~~~
پارت : ۲۷
لباسامو پوشیدم و رفتم بیرون
هوففف حوصله م ت این شش ماه پوکیددد
_ا.ت
صدا از پشت بود هه! معلومه صدا اون مرتیکه بزه
برگشتم عقب
+بله؟ (بی حوصله )
_آماده شو!
هنگ کرده نگاش کردم
خدایاااا دوستتتت دارممممم
اخشششش شاید میخوایم بریم بیرونن؟
بزار ازش بپرسم
+اهم خب آقای کیم تهیونگ، ماکجا میریم؟
_اینش ب ت مربوط نی
حس کردم دنیا رو سرم خراب شد
+هوی بزه مراقب حرفات باشاااا وگرنه.
_وگرنه چبیییی؟
از قیافش گُرخیدم و رفتم عقب
+هی...هیچی
حالا چرا سگ میشی؟
_برا اینک سگم میکنی.
_زود باش برو آماده شو
لباسامو پوشیدم و رفتم بیرون
هوففف حوصله م ت این شش ماه پوکیددد
_ا.ت
صدا از پشت بود هه! معلومه صدا اون مرتیکه بزه
برگشتم عقب
+بله؟ (بی حوصله )
_آماده شو!
هنگ کرده نگاش کردم
خدایاااا دوستتتت دارممممم
اخشششش شاید میخوایم بریم بیرونن؟
بزار ازش بپرسم
+اهم خب آقای کیم تهیونگ، ماکجا میریم؟
_اینش ب ت مربوط نی
حس کردم دنیا رو سرم خراب شد
+هوی بزه مراقب حرفات باشاااا وگرنه.
_وگرنه چبیییی؟
از قیافش گُرخیدم و رفتم عقب
+هی...هیچی
حالا چرا سگ میشی؟
_برا اینک سگم میکنی.
_زود باش برو آماده شو
۶.۶k
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.