مرورگر شما از پخش ویدیو پشتیبانی نمی‌کند.

~~~فیک دوست پسر بد اخلاق من ~~~

پارت : ۲۸
رفتم آماده شدمو سوار ماشین شدیم ی سه ساعتی ت راه بودیم ک رسیدم ب جنگل
دورغ چرا مث چیز ترسیدم
نکنه میخواد سر ب نیستم کنه؟؟؟؟
+ته...تهیونگ؟
_چیه؟ (سرد)
+ببینم میخوای سر ب نیستم کنییی؟
_هااا...اممممم.....فکر بدیم نیس (لبخند شیطانی)
+ببین من هنو جونم ب قول نن جونم ما جونیم کله مون باد داره نکن اینکارو با من
دلت میاد؟
_تو ام دلت میاد منی ک عاشقمو ول کنی بدگردی پیش خانوادت؟؟؟ هاا؟.
دیگ ب معنای واقعی کلمه لال شدم
حوصله جر و بحث های بیخود و بی جهت هر روزو نداشتم
پیاده شدیم ک یکی از بادیگارد ها اومد و ب تهیونگ چیزی گف تهیونگ هم برگشت پیشم و دستمو محکم گرف
_ببین بیبی گرل خوبي باش و فرار نکن
چون ايندفعه بد جور هار میشم
آب دهنمو صدا دار قورت دادم با لحن تند و عصبی گف
حسم میگف الاناست ک بشاشم تو شرتم (ببینید چ ادمین خوبیم سانسور نمیکنم کلماتو😂🔞)
+با...باشه
_در ضمن ماشینا دیگ نمیتوننن از اینجا رد شن باید پیاده بریم
دیدگاه ها (۰)

~~~فیک دوست پسر بد اخلاق من ~~~

~~~فیک دوست پسر بد اخلاق من ~~~

~~~فیک دوست پسر بد اخلاق من ~~~

~~~فیک دوست پسر بد اخلاق من ~~~

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۴0

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۱0

پارت یازدهمخب دیگه پاشم آماده شم یعنی قراره کجا بریم این وقت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط