بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند

بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سال ها،هجری وشمسی،همه بی خورشیدند

ازهمان لحظه که از چشم یقین افتادند
چشم های نگران آینه ی تردیدند

نشد از سایه ی خود هم بگریزند دمی
هرچه بیهوده به گرد خودشان چرخیدند

چون بجز سایه ندیدند کسی در پی خود
همه از دیدن تنهایی خود ترسیدند

غرق دریای تو بودند ولی ماهی وار
باز هم نام و نشان تو ز هم پرسیدند

درپی دوست همه جای جهان راگشتند
کس ندیدند در آیینه،به خود خندیدند

سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است
فصل ها را همه با فاصله ات سنجیدند

تو بیایی همه ساعت ها و ثانیه ها
از همین روز، همین لحظه، همین دم عیدند


#قیصر_امین_پور
دیدگاه ها (۴)

آسمان ابری است از آفاق چشمانم بپرسابر، بارانی است از اشک چو ...

هرچند پیش روی تـــو غرق خجالتندچشمان این غریبه فقط با تو راح...

براﯼ ِ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻥ ﻋﺸﻖ، ﮐﻢ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ ﮔﺎﻫﯽﮐﻪ ﺷﺎﺩﯼ ﭼﻮﻥ ﺷﻮﺩ ﻟﺒﺮﯾﺰ،...

خاصیت نگاه تو ما را خراب کرداین آفتاب، غوره یِ ما را شراب کر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط